Name Heart lost

Name: Heart lost
Part:②

ویو اِریکا
وقتی آجوما رفت منم رفتم حموم ⁵مینی کردم اومدم بیرون سریع مو هامو خشک کردم عطر مو با رایحه وانیل کاراملی زدم یه لباس انتخاب کردم با یه کفش پوشیدمشون باهم جور بودن مو هامو استایل کردم میکاپ لایتی کردم یک عطر شیرین زدم و در اتاق رو باز کردم و سه نفس عمیق کشیدم رفتم سمت راه رو به سمت پله ها رفتم با یک قدم که روی پله اولی گذاشتم صدای پاشنه پام پیچید که یهو هم داداشم و هم اون پسره نگاهم کردن چرا همشون اینطوری خشک و مهو نگاه میکنن به پله آخری رسیدم که پلک زدن رفتم جلو تر که داداشم دسپمو گرفت و کنار خودش نشوند و شروع به صحبت کرد

~این خواهرمه باهاش آشنا شو دیروز از آمریکا برگشت و بقیش با خودش"بم و با یک لبخند"
☆من اِریکا هستم البته این اسمم داخل امریکا بیشتر به کار میره اینجا رزی هستم
-اوم دیروز هم خواهر من از آمریکا برگشت گفتی چند سالته؟ "بم و سرد"
☆من ¹⁶سالمه
-هم سن خواهرمی"سرد"... من هم جئون جونگکوک هستم هم سن داداشت هستم
☆خوشبختم "لبخند ملیحه"
-من هم همینطور "بم و سرد"
~رزی ما میخوایم بریم بیرون کار داریم تو خونه میمونی؟ "بم"
☆شاید برم شایدم نرم نمیدونم"کیوت"
~چرا انقدر کیوتی تو "بم"
☆نمیدونم "خنده ریز "

ویو کوک
هر چی بیشتر نگاهش میکردم بیشتر نگاهم عمیق میشود این دختره هم کیوته هم اجتماعی

-تهیونگ بریم الان دیر میشه"بم"
~هوم آره... کوچولو اگه میخواستی بری بیرون بهم زنگ بزن"بم"
☆باشه خدافسسسسس"کیوت"

ویو اِریکا "همون رزی"
وقتی رقتن منم روی مبل دراز کشیدم که گوشیم زنگ خورد عه اینکه نیا هستتتت بزا جواب بدم

"تماس"

♡سیلام خوشگله
☆سیلام ناناس
♡شنیدم برگشتی کره
☆آره
♡میای بریم بار؟؟؟
☆داداشم سر این چیزا خیلی حساسه بزار بهش بگم ببینم چی میگه
♡اوکیه

"پایان تماس"

"تماس میا و ته ته"

☆شیلاممم داداشی"کیوت"
~سلام کوچولو"بم"
☆سرت شلوغه؟؟
~نه نیست"بم"
☆خوبه میخواستم یه چیزی بگم"استرس"
~بگو"بم"
☆میشه با دوستم هانا برم بار؟
~او اونجا... باید با هیونجین بری نمیخوام اتفاقی برات بیفته"بم"
☆مسییییی خدافسسس"کیوت"

"پایان تماس"

"پیام رزی و هانا"

♡چی گفتتتتت
☆گفت فقط باید با یه بادیگارد برم که اتفاقی نیفته
♡داداش منم همینو گفت
☆خب اوکی بار سئول میبینمت
♡من هم همینطور

"پایان پیام"