سلام ema عزیز
سلام ema عزیز
روز 351
تو نمیدانی برای صبح شدن و صبح بخیر گفتن به تو
من تمام شب را بیدار مانده ام و نقشه کشیده ام که اینبار تو را چگونه صدا کنم تا زمین بلرزید زیر گسل نگاهت
تو نمیدانی برای شب شدن و آرام گرفتن و خوابیدن در آغوش تو
من چگونه تمام ثانیه های آفتابی را نقشه کشیدم
تا با بوسه ای تو را بدرقه کنم به دنیایی ارام در پناهگاه آغوشم ، آنجاست که باز من نگهبان چشمان تو هستم
یهویی
دست نوشته های ذهن یک دیوانه
روز 351
تو نمیدانی برای صبح شدن و صبح بخیر گفتن به تو
من تمام شب را بیدار مانده ام و نقشه کشیده ام که اینبار تو را چگونه صدا کنم تا زمین بلرزید زیر گسل نگاهت
تو نمیدانی برای شب شدن و آرام گرفتن و خوابیدن در آغوش تو
من چگونه تمام ثانیه های آفتابی را نقشه کشیدم
تا با بوسه ای تو را بدرقه کنم به دنیایی ارام در پناهگاه آغوشم ، آنجاست که باز من نگهبان چشمان تو هستم
یهویی
دست نوشته های ذهن یک دیوانه
- ۲۴.۱k
- ۱۶ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط