ویو کلارا
ویو کلارا
تو برگه نوشتم
=ارباب گفته باید منو بزنیی
•ارباب؟باشه...برید تو اتاق سیاه
رفتم سمت اون اتاق و واردش شدم و بادیگارد اومد
•لباستونو بدید بالا
لباسمو دادم بالا که ش..لاق و برداشت و با اولین ضربه به کمرم نفسم حبس شد بعد چند ضربه تموم کرد خیلی بدنم درد میکرد رفتم حموم و خودمو شستم که جیسونگ اومد
∆تو چیکار کردییییی
دستام درد میکرد جوابشو ندادم ولی یه لبخند ملیح زدم و رفتم سمت اتاقم که دوباره اومد
∆من حاضر بودم بمی..رم روانی چه بلایی سرت اومده ها؟
خیلی دلم میخواست داد بزنم و بگم خسته شدم...نمیخوام دیگه زندگی کنم...
=میشه تمومش کنی جیسونگ؟(زبان اشاره)
که تهیونگ زخمی اومد تو اتاق
+ لباستو بده بالا
لباسمو دادم بالا که زخمارو دید
+ خوبه...امروز میریم بیرون...
=واقعا؟(زبان اشاره)
+ اره برو آماده بشو
=باش (زبان اشاره)
رفتم و یه لباس برداشتم(اسلاید بعد)پوشیدم و رفتم طبقه پایین و پیش تهیونگ خیلی بدنم درد میکرد
=امادم(زبان اشاره)
+ این چیه پوشیدی؟
=عوضش کنم؟(زبان اشاره)
+ نه ول کن... چجوری کبودیارو پوشوندی؟
=کرم پودر (زبان اشاره)
+ باشه برو تو ماشین
رفتم داخل ماشین و تهیونگم اومد
=کجا میریم؟(زبان اشاره)
+ دوست داری کجا بریم؟
با ذوق و داد گفتم
=شهر بازی
سینم تیر کشید و گلوم درد کرد
+آروم باش...مگه نگفتم با زبان اشاره حرف بزنی؟
=ببخشید یکم ذوق کردم(زبان اشاره)
+ اکی میریم...
که تلفنش و برداشت و یه شماره رو گرفت
+ الو
......
+ میخوام شهر بازی آنجلس و رزرو کنم برای ۷ ساعت
.......
+ شماره کارت بفرست الان دارم میام
=واقعا رزروش کردی؟(زبان اشاره)
+ بابات خیلی خفنه مگه نه؟
اره و خیلی دو قطبی و مودی
=نمیدونم تهیونگ(زبان اشاره)
+ باش....میدونی چرا رزروش کردم؟
با سوال بهش نگاه کردم
+ نمیخوام خانوادتو ببینی.... اونا یه پاشون شهر بازیه
چیزی نگفتم و اونم راه افتاد
درست حدس زدیدددد
کلارا از بادیگارد خواست تا بجای جیسونگ اونو بزنه💔🙂
تو برگه نوشتم
=ارباب گفته باید منو بزنیی
•ارباب؟باشه...برید تو اتاق سیاه
رفتم سمت اون اتاق و واردش شدم و بادیگارد اومد
•لباستونو بدید بالا
لباسمو دادم بالا که ش..لاق و برداشت و با اولین ضربه به کمرم نفسم حبس شد بعد چند ضربه تموم کرد خیلی بدنم درد میکرد رفتم حموم و خودمو شستم که جیسونگ اومد
∆تو چیکار کردییییی
دستام درد میکرد جوابشو ندادم ولی یه لبخند ملیح زدم و رفتم سمت اتاقم که دوباره اومد
∆من حاضر بودم بمی..رم روانی چه بلایی سرت اومده ها؟
خیلی دلم میخواست داد بزنم و بگم خسته شدم...نمیخوام دیگه زندگی کنم...
=میشه تمومش کنی جیسونگ؟(زبان اشاره)
که تهیونگ زخمی اومد تو اتاق
+ لباستو بده بالا
لباسمو دادم بالا که زخمارو دید
+ خوبه...امروز میریم بیرون...
=واقعا؟(زبان اشاره)
+ اره برو آماده بشو
=باش (زبان اشاره)
رفتم و یه لباس برداشتم(اسلاید بعد)پوشیدم و رفتم طبقه پایین و پیش تهیونگ خیلی بدنم درد میکرد
=امادم(زبان اشاره)
+ این چیه پوشیدی؟
=عوضش کنم؟(زبان اشاره)
+ نه ول کن... چجوری کبودیارو پوشوندی؟
=کرم پودر (زبان اشاره)
+ باشه برو تو ماشین
رفتم داخل ماشین و تهیونگم اومد
=کجا میریم؟(زبان اشاره)
+ دوست داری کجا بریم؟
با ذوق و داد گفتم
=شهر بازی
سینم تیر کشید و گلوم درد کرد
+آروم باش...مگه نگفتم با زبان اشاره حرف بزنی؟
=ببخشید یکم ذوق کردم(زبان اشاره)
+ اکی میریم...
که تلفنش و برداشت و یه شماره رو گرفت
+ الو
......
+ میخوام شهر بازی آنجلس و رزرو کنم برای ۷ ساعت
.......
+ شماره کارت بفرست الان دارم میام
=واقعا رزروش کردی؟(زبان اشاره)
+ بابات خیلی خفنه مگه نه؟
اره و خیلی دو قطبی و مودی
=نمیدونم تهیونگ(زبان اشاره)
+ باش....میدونی چرا رزروش کردم؟
با سوال بهش نگاه کردم
+ نمیخوام خانوادتو ببینی.... اونا یه پاشون شهر بازیه
چیزی نگفتم و اونم راه افتاد
درست حدس زدیدددد
کلارا از بادیگارد خواست تا بجای جیسونگ اونو بزنه💔🙂
- ۶.۲k
- ۲۷ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط