ویو کلارا

ویو کلارا
فیلیکس دستمو گرفت و کشید بیرون
=بریم بار؟(زبان اشاره)
£بریم پرنسس
سوار ماشینش شدم و رفتیم بار و یکم مش....روب خوردیم ولی سریع رفتیم عمارت من یکم م...ست بودم نمیتونستم با زبون اشاره حرف بزنم
£خدافظ...
=خ..خدافظ
£تو...تو الان حرف زدی؟
=هو..م
قفسه سینم تیر کشید تهیونگ داشت میومد فیلیکس فهمید سریع رفت منم با سرگیجه رفتم تو عمارت
+کجا بودی؟
=دستور نده بهم (خمار بزور از زبان اشاره استفاده می‌کنه)
+من هزار بار نگفتم نزدیک باشی؟
=باش بای (زبان اشاره)
+وایستا...تو چرا بوی....تو چی خوردی
=ه.. هیچی
تلفنش زنگ خورد
+الان؟
......
+باشه میام
......
+شما پس چه غلطی میکنید؟

تلفنشو قطع کرد یاد خوابم افتادم که قرارع جیسونگ و ببره و جیسونگ بم..یره
+بعدا به خدمتت میرسم
بزور خودمو جمع کردم
=جیسونگ و نبر(زبان اشاره)
+چرا؟
آخه الان چی بگممم
=نظرت چیه اون تنبیهم کنه؟(زبان اشاره)
+اره...خوبه...ولی اگه کبودی نباشه بعدش رو بدنت میکشمش
=باشه(زبان اشاره)

شرطا
۵۹ لایک
دیدگاه ها (۳۱)

ویو کلارا جیسونگ با ناراحتی اومد∆کلارا...=بله؟(زبان اشاره)∆ا...

ویو کلاراتو برگه نوشتم=ارباب گفته باید منو بزنیی •ارباب؟باشه...

=چشم(زبان اشاره)∆بیا خانم کوچولو =من کوچولو نیستم‏ (زبان اشا...

ویو کلارا=منم خوشم نمیاد اربابم سوسول باشه بعد بشقاب غذا رو ...

#چرا_ما7جیمین:بیا ببرمت اتاقتهایلی:لازم نیست خودم میرمجیمین:...

فرار من

#چرا_ما4اریکا:مرتیکه هیززززز(داد) کوک:(پوزخند) داشت بهم کیف ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط