مافیای من p4
مافیای من p4
+خب باشه گمشید دیگه
@خب اونی گود بای
+خدافظ برو دیگه نبینمت
@وا( رفتن)
+متاسفم دوستام دیوونن و آهان درباره مریض خیلی هم حالش خوبه
=خانم کیم شما به مهمونی تون برسید ما مراقب جونگ کوک هستیم
+نه نه نمی خواد شما استراحت کنید
&نه شما برید ما اینطوری راحتیم بعد دربارهی کار باید باهاش حرف بزنیم
+اوکی ولی حتما غذا شو بخوره و خیلیم ممنونم
÷خواهش
تعظیم کردمو زنگ زدم به جولیا گفتم میام اوناهم گفتن باشه رفتم خونه لباس نسبتا باز پوشیدم راه افتادم رفتم داشتم از بغل بیمارستان رد میشدم( بچه ها خونه ا.ت نزدیکه بیمارستانه)که بیمارم رودیدم(جونگ کوک) نگاهم کرد من رفتم سمتش که گفتم
+تو اینجا چیکار میکنی
_اومدم هوا بخورم
+زیاد نخور سیر میشی( لبخند)
_باشه( لبخند)
+غذاتو بخور استراحت کن زیاد تکونم نخور باشه( باشه)
_باش
داشتم میرفتم که دیدم یه بچه اومد بغلم داشت گریه میکرد
+چرا گریه میکنی؟
+خب باشه گمشید دیگه
@خب اونی گود بای
+خدافظ برو دیگه نبینمت
@وا( رفتن)
+متاسفم دوستام دیوونن و آهان درباره مریض خیلی هم حالش خوبه
=خانم کیم شما به مهمونی تون برسید ما مراقب جونگ کوک هستیم
+نه نه نمی خواد شما استراحت کنید
&نه شما برید ما اینطوری راحتیم بعد دربارهی کار باید باهاش حرف بزنیم
+اوکی ولی حتما غذا شو بخوره و خیلیم ممنونم
÷خواهش
تعظیم کردمو زنگ زدم به جولیا گفتم میام اوناهم گفتن باشه رفتم خونه لباس نسبتا باز پوشیدم راه افتادم رفتم داشتم از بغل بیمارستان رد میشدم( بچه ها خونه ا.ت نزدیکه بیمارستانه)که بیمارم رودیدم(جونگ کوک) نگاهم کرد من رفتم سمتش که گفتم
+تو اینجا چیکار میکنی
_اومدم هوا بخورم
+زیاد نخور سیر میشی( لبخند)
_باشه( لبخند)
+غذاتو بخور استراحت کن زیاد تکونم نخور باشه( باشه)
_باش
داشتم میرفتم که دیدم یه بچه اومد بغلم داشت گریه میکرد
+چرا گریه میکنی؟
۳.۶k
۱۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.