مافیای من p

مافیای من p5


بچه:اوفتادم زمین( همه حرفاش با لحن بچگونه)
+اوخی گریه نکن ببینم پاتو ( تمام حرفش بالبخند)
پاشو نشون داد که زخم شده بود روشو بوسیدم
+بگو ببینم باهام دوست میشی
بچه:آله
+خب اسمت چیه باید اسم دوستمو بدونم
بچه:سولیم تو اسمت چیه( دماغشو با دستش کشید بالا)
+ا.ت.ولی اسمتو از منم قشنگ تره مثل خودت
سولی :کالت چیه؟
+ خوب کردن آدما
سولی:یعنی دکتری
+آره راستی مامانت کوش؟
سولی :نمیدونم( گریه)
+خب سولی بهم قول میدی
سولی:چه قولی
+که نزدیک غریبه نشی باشه
سولی:باسه ولی چلا
+چون شاید تو خوشگلو دزدیدن
سولی :باس
+ حالا بیا برات یه عروسک بخرم
سولی:چه:بریم( اشکشو بادستش پاک میکنه)
رفتم براش عروسکی که خواستو خریدم خیلی خوشحال شد اومدیم دم بیمارستان که وایسادیم
سولی:چلا وایسادیم
+چون اگه مامانت اومد اینجا ترو ببینه
سولی:هوم
یه چسب زخم شکلی از کیفم در اوردم زدم روی پاش بقیه شو دادم بش
+این چسب زخم و بگیر هر موقع پات یا جای دیگت زخم شد اینو بزن روش
سولی:ممنونم دوستم
+خواهش
(م. س یعنی مامانه سولی، پ. س یعنی پدر سولی)