مست کرد امشب نسیم مست شهریور مرا

مست کرد امشب نسیمِ مستِ شهریور مرا
گرچه باز از چشمِ تَر آبانم، از دلْ آذرم

ماه شهریور پر است از خاطراتِ عشقِ من
من به جان تا زنده باشم، عاشقِ شهریورم

شاهدم باش ای سحر! کامشب تو خندیدی و من
همچنان گریان به یادِ آن بتِ افسونگرم

آن بهشتِ آرزویم، تاجِ عمرم، هستیم
سایه پروردِ خیالم، نازنینم، دلبرم …


مهدی اخوان ثالث
دیدگاه ها (۳)

و داستان غم‌انگیزی است !دستی که داس را برداشت ،همان دستی‌ستک...

......داستانی زیبا از کتاب سوپ جوجه‌برای روح که با بیش از ۳۴...

کوچه را رنگ کردمخطّی که دور جسدم کشیدند رانبینیبه پزشک قانون...

فردا باید برومتکلیف بوسه هایم را روشن کنمبروم و عطرهای جامان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط