رمان
#رمان
#دختر_خوش_شانس
#BTS
#part:13
*ویو سارا*
از اتاق رفتیم بیرون و من نهار درست کردم و نشستن خوردن منم تو اتاقم خوردم و برنامشونو چیدم
بعد از اینکه نهارشونو خوردن سوار ون شدیم و حرکت کردیم
کل راه رو فقط داشت حرف میزدن یعنی سرمو خوردن بس که حرف زدن
رسیدیم بعد وارد شدیم تقریبا نیم ساعت یا یک ساعتی نشستیم که بعد اعلام کردن بی تی اس برنده شده و رفتن جایزه هاشونو بردن
اونجا باید سخنرانی میکردن پس میکروفون رو دادن دست جین،جین هم بلافاصله داد دست جوگگکوک،جونگکوک هم داد دست نامجون،نامجون خواست بده به جیمین اما جیمین طوری وانمود کرده که انگار نیستش
بعدش به تهیونگ رسید که هلش دادن وسط استیج و مجبور شد اون حرف بزنه
خلاصه حرف هاشو زد و اینا و رفتیم دیگه
شب شده بود و ماهم به خونه رسیدیم
امروز خیلی اذیت شده بودم خیلی خسته بودم واقعا نیاز به استراحت داشتم خواستم هرچه زودتر برم بخوابم
سارا:من امروز خیلی خستمه شام درست نمیکنم خودتون ی چیزی فراهم کنید!
تهیونگ:ولی من خیلی گرسنمه
جیمین:پس کی درست میکنه؟
سارا:من دارم بهتون لطف میکنم ۳ وعده غذایی رو درست میکنم و الا کار من نیست،عه چیکار دارم من،بهترین آشپز رو با خودتون دارید چرا اون درست نکنه؟،من فقط همین امروز خستمه
جین:باشه بابا من درست میکنم
سارا:مرسی
بعدش رفتم و رو تختم خوابیدم
*ویو تهیونگ*
سارا انگار واقعا خسته بود پس رفت و خوابید جین هیونگ هم برامون شام درست کرد و خوردیم ولی سارا رو بیدار نکردیم
هنوز واسه خواب زود بود و ازونجایی که برنده شدیم تصمیم گرفتیم جشن بگیریم
صدای اهنگ رو بلند کردیم و همه شروع به رقصیدن کردیم
حالا جونگکوک رفت و مشروب آورد
همینطور داشتیم میرقصیدیم که ی صدایی رو احساس کردم تا سرمو برگردوندم
دیدم سرراست اما کسی بهش توجه نمیکرد
من رفتم و موزیک رو قطع کردم
تهیونگ:بچه ها سارا داره باهامون حرف میزنه
سارا:واقعا من بهتون چی بگم ها؟؟؟؟آخه وقتی یک نفر خوابه چطور پارتی میگیرید و موزیک رو تا اخر زیاد میکنید و میرقصید
من خواب بودمممم بابا خسته میخوام بخوابم
برنده شدید جوگیر که نباید بشید بیاید آخر شبی پارتی راه بندازید اونم منیکه اینجا خوابم
همشون:ببخشید
سارا:ی لحظه وایسا،جونگکوک اون چیه پشت سرت؟
جونگکوک:هیچی
سارا:برو اونور تر ببینم چی هست
جونگکوک:یااااا مثلا چی میخواد باشه هیچی دیگه
سارا:اینطور نمیشه باید من بیام
جیمین:یاااااا چیزی نیست خووو
سارا:که اینطور توهم باهاشی اوکی ببینم چیکار کردید
سارا رفت پیش جونگکوک و دید ی بطری مشروب پشتشه
سارا:اوووووو پس مشروب میخوردی من نمیدونم
جونگکوک:اممم میخوای!؟
سارا:مگه من نگفتم مشروب خوردن تا وقتیکه من اینجا هستم ممنوعه هاااااا
جونگکوک و جیمین:ببخشید
بعد سارا از گوشای جونگکوک و جیمین رو گرفت و سرشونو آورد پایین
اگه تا امروز پست رو به ۱۰ لایک برسونید براتون ۲ تا پارت میزارم اگه ۵لایک ۱ پارت میزارم
چون واقعا حمایت ها کم شده
#دختر_خوش_شانس
#BTS
#part:13
*ویو سارا*
از اتاق رفتیم بیرون و من نهار درست کردم و نشستن خوردن منم تو اتاقم خوردم و برنامشونو چیدم
بعد از اینکه نهارشونو خوردن سوار ون شدیم و حرکت کردیم
کل راه رو فقط داشت حرف میزدن یعنی سرمو خوردن بس که حرف زدن
رسیدیم بعد وارد شدیم تقریبا نیم ساعت یا یک ساعتی نشستیم که بعد اعلام کردن بی تی اس برنده شده و رفتن جایزه هاشونو بردن
اونجا باید سخنرانی میکردن پس میکروفون رو دادن دست جین،جین هم بلافاصله داد دست جوگگکوک،جونگکوک هم داد دست نامجون،نامجون خواست بده به جیمین اما جیمین طوری وانمود کرده که انگار نیستش
بعدش به تهیونگ رسید که هلش دادن وسط استیج و مجبور شد اون حرف بزنه
خلاصه حرف هاشو زد و اینا و رفتیم دیگه
شب شده بود و ماهم به خونه رسیدیم
امروز خیلی اذیت شده بودم خیلی خسته بودم واقعا نیاز به استراحت داشتم خواستم هرچه زودتر برم بخوابم
سارا:من امروز خیلی خستمه شام درست نمیکنم خودتون ی چیزی فراهم کنید!
تهیونگ:ولی من خیلی گرسنمه
جیمین:پس کی درست میکنه؟
سارا:من دارم بهتون لطف میکنم ۳ وعده غذایی رو درست میکنم و الا کار من نیست،عه چیکار دارم من،بهترین آشپز رو با خودتون دارید چرا اون درست نکنه؟،من فقط همین امروز خستمه
جین:باشه بابا من درست میکنم
سارا:مرسی
بعدش رفتم و رو تختم خوابیدم
*ویو تهیونگ*
سارا انگار واقعا خسته بود پس رفت و خوابید جین هیونگ هم برامون شام درست کرد و خوردیم ولی سارا رو بیدار نکردیم
هنوز واسه خواب زود بود و ازونجایی که برنده شدیم تصمیم گرفتیم جشن بگیریم
صدای اهنگ رو بلند کردیم و همه شروع به رقصیدن کردیم
حالا جونگکوک رفت و مشروب آورد
همینطور داشتیم میرقصیدیم که ی صدایی رو احساس کردم تا سرمو برگردوندم
دیدم سرراست اما کسی بهش توجه نمیکرد
من رفتم و موزیک رو قطع کردم
تهیونگ:بچه ها سارا داره باهامون حرف میزنه
سارا:واقعا من بهتون چی بگم ها؟؟؟؟آخه وقتی یک نفر خوابه چطور پارتی میگیرید و موزیک رو تا اخر زیاد میکنید و میرقصید
من خواب بودمممم بابا خسته میخوام بخوابم
برنده شدید جوگیر که نباید بشید بیاید آخر شبی پارتی راه بندازید اونم منیکه اینجا خوابم
همشون:ببخشید
سارا:ی لحظه وایسا،جونگکوک اون چیه پشت سرت؟
جونگکوک:هیچی
سارا:برو اونور تر ببینم چی هست
جونگکوک:یااااا مثلا چی میخواد باشه هیچی دیگه
سارا:اینطور نمیشه باید من بیام
جیمین:یاااااا چیزی نیست خووو
سارا:که اینطور توهم باهاشی اوکی ببینم چیکار کردید
سارا رفت پیش جونگکوک و دید ی بطری مشروب پشتشه
سارا:اوووووو پس مشروب میخوردی من نمیدونم
جونگکوک:اممم میخوای!؟
سارا:مگه من نگفتم مشروب خوردن تا وقتیکه من اینجا هستم ممنوعه هاااااا
جونگکوک و جیمین:ببخشید
بعد سارا از گوشای جونگکوک و جیمین رو گرفت و سرشونو آورد پایین
اگه تا امروز پست رو به ۱۰ لایک برسونید براتون ۲ تا پارت میزارم اگه ۵لایک ۱ پارت میزارم
چون واقعا حمایت ها کم شده
۶.۱k
۱۰ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.