^Love on a rainy night^
پارت ۸_
(&چانبین
=هیسان
×لیسونگ
^اوکنیو
÷رینهو
*لییانگ
٪جینی)
&ببین کی اینجاست !
دوست دخترم
_چی میگی چانبین دوست دختر چیه !
×ببین مرتیکه حرف دهنتو بفهممم !
&حرف دهنمو میفهمم که اینارو میگم
=ببین آدم باش مزاحم نشو
&آقای با غیرت(لیسونگ منظورشه) تو که انقد با این موضوع مشکل داری چرا خواهرت بغل این جوجه جدیدهست؟ (اوکنیو منظورشه)
^تو خر کی باشی داری زر میزنی اینجا؟
&تو خفه شو سوسول
اوکنیو و لیسونگ رفتن یقهی چانبینو گرفتنو شروع کردن به زدنش
چند ثانیه بعد چند نفر اومدن پیش چانبین
دوستای لاتش بودن
همه باهم درگیر شدیم
لیسونگ و اوکنیو همچنان داشتن چانبینو میزدن که با سر محححکمممم کوبید تو صورت لیسونگ
منم که از سروکول یکی از یال و قالای چانبین اویزون شده بودم و موهاشو میکشیدم با لگد کوبیدم تو زانوشو اومدم پیش لیسونگ
_یااا خوبی؟
×آ....آر...آره...خو....بم....
_کجااااششییییکککککککککک
خون جلو چشامو گرفت رفتم سمت چانبینو مثه خودش با سر محکممم زدم تو صورتش
همه با چشای باز نگام کردن
_چیه حقش بود !
بعدم به دعوا ادامه دادیم ، هممون حسااابی آش و لاش شده بودیم ولی لیسونگ ول نمیکرد
اوکنیو و رینهوعم پشت بندش ادامه میدادن
منم تا همه درگیر بودن از فرصت استفاده کردمو از کف زمین حدودا ۱۰ _ ۱۵ تایی سنگ جمع کردمو پرتشون کردم سمت ارازل و اوباش
دونه دونه نشونه میگرفتم و .... تق !
موفق شدیم از شهربازی بزنیم بیرون
____________
In Hotel
همه رفتیم تو اتاق ما (من و یهری)
÷یااا اون کجاشیکااا
_خوب ادبشون کردیم
+آره بنظرم فهمیدن ماعم بی دست و پا نیستیم
=ولی همهمون له شدیما
_ آرهه😂
×چه زوری داره پدصصگگگ
^😂
٪راستی لیسونگ شی ، صورتت....
_عا آره وایستا....
رفتم از تو کشو یه جعبهی کمک های اولیه درآوردم
_خب مثه آدم بشین اورابونی
به گوشهی پیشونیش چسب زخم زدم
_خببب تمومه ، مسدوم بعدی؟
=÷×_٪^😂😂😂😂
که یهو یکی درو با لگد باز کرد...
حمایت یادتون نرهه ♡
مرسییی
#رمان
#بی_تی_اس
#رمان_عاشقانه
#رمان_فانتزی
#مدرسه
#دبیرستان
#ویسگون
#فیک
(&چانبین
=هیسان
×لیسونگ
^اوکنیو
÷رینهو
*لییانگ
٪جینی)
&ببین کی اینجاست !
دوست دخترم
_چی میگی چانبین دوست دختر چیه !
×ببین مرتیکه حرف دهنتو بفهممم !
&حرف دهنمو میفهمم که اینارو میگم
=ببین آدم باش مزاحم نشو
&آقای با غیرت(لیسونگ منظورشه) تو که انقد با این موضوع مشکل داری چرا خواهرت بغل این جوجه جدیدهست؟ (اوکنیو منظورشه)
^تو خر کی باشی داری زر میزنی اینجا؟
&تو خفه شو سوسول
اوکنیو و لیسونگ رفتن یقهی چانبینو گرفتنو شروع کردن به زدنش
چند ثانیه بعد چند نفر اومدن پیش چانبین
دوستای لاتش بودن
همه باهم درگیر شدیم
لیسونگ و اوکنیو همچنان داشتن چانبینو میزدن که با سر محححکمممم کوبید تو صورت لیسونگ
منم که از سروکول یکی از یال و قالای چانبین اویزون شده بودم و موهاشو میکشیدم با لگد کوبیدم تو زانوشو اومدم پیش لیسونگ
_یااا خوبی؟
×آ....آر...آره...خو....بم....
_کجااااششییییکککککککککک
خون جلو چشامو گرفت رفتم سمت چانبینو مثه خودش با سر محکممم زدم تو صورتش
همه با چشای باز نگام کردن
_چیه حقش بود !
بعدم به دعوا ادامه دادیم ، هممون حسااابی آش و لاش شده بودیم ولی لیسونگ ول نمیکرد
اوکنیو و رینهوعم پشت بندش ادامه میدادن
منم تا همه درگیر بودن از فرصت استفاده کردمو از کف زمین حدودا ۱۰ _ ۱۵ تایی سنگ جمع کردمو پرتشون کردم سمت ارازل و اوباش
دونه دونه نشونه میگرفتم و .... تق !
موفق شدیم از شهربازی بزنیم بیرون
____________
In Hotel
همه رفتیم تو اتاق ما (من و یهری)
÷یااا اون کجاشیکااا
_خوب ادبشون کردیم
+آره بنظرم فهمیدن ماعم بی دست و پا نیستیم
=ولی همهمون له شدیما
_ آرهه😂
×چه زوری داره پدصصگگگ
^😂
٪راستی لیسونگ شی ، صورتت....
_عا آره وایستا....
رفتم از تو کشو یه جعبهی کمک های اولیه درآوردم
_خب مثه آدم بشین اورابونی
به گوشهی پیشونیش چسب زخم زدم
_خببب تمومه ، مسدوم بعدی؟
=÷×_٪^😂😂😂😂
که یهو یکی درو با لگد باز کرد...
حمایت یادتون نرهه ♡
مرسییی
#رمان
#بی_تی_اس
#رمان_عاشقانه
#رمان_فانتزی
#مدرسه
#دبیرستان
#ویسگون
#فیک
۳.۶k
۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.