دو پارتی
وقتی حالش خرابه و میاد خونت تا با هم روی اهنگش کار کنید
(یکم تغییر)
p1
تهیونگ
هوا بارونی بود و دلش واقعا تو رو میخواست اما تو فقط همسایه پایینی و هم گروهی بودی چی میتونست یه وجه اشتراک باشه؟
تهیونگ: .....آها ساخت اهنگ
سریع یه برگه برداشت و آمد واحدت و رمزتو زد و وارد شد
تهیونگ: ا.ت کوشی بیا اهنگ بسازیم
ا.ت: اینجامممم تو اتاق
تهیونگ نگاهی به خودش تو اینه دم در میکنه و به سمت اتاق ا.ت میرهو درش رو باز میکنه
تهیونگ: چطوری دختر
ا.ت: برو خداروشکر کن دوستیم وگرنه میکشتمت اینجوری میای...
تهیونگ: عر اون منو دوستش میدونه(اروم) خب اره بیا اهنگ بسازیم
ا.ت: نهههه حوصلم نمیشه
تهیونگ: پاشو پاشو همیشه لم دادی رو تخت
ا.ت: نمیخوام
تهیونگ: عهههه پاشو میگم
دست ا.ت رو میگره و میشونش و یه خنده ریز بخاطر چشم غره ا.ت میکنه
ا.ت: ایششش اوکی موضوع چی باشه
تهیونگ: عومممممم آها چطوره درمورد دوستی منو تو باشه؟
ا.ت: دوستی! اوکیه
ا.ت و تهیونگ شروع به کار کردن و تا یه جاهایی نوشتن گه آخرش جفتشون رو تخت در حالی که ا.ت روی دستای تهیونگ بود خواب رفتند
ویو صبح
ویو تهیونگ
چشمامو باز کردم....عه من تو اتاق ا.ت خوابم برده بود.....خواستم بلند شم که جسمی کنار خودم حس کردم که دست و پاش رو دورم حلقه کرده و سرشو تو بازوم فرو کرده دلم براش ضعف رفت دلم میخواست محکم فشارش بدم و بخورمش......موهاش رو کنار زدم و بوسه آرومی روی پیشونیش زدم
تهیونگ: چی میشد هر صبح اینجوری کنارم باشی؟
تهیونگ اروم صداش کرد و تکونش داد تا اینکه ا.ت هم سرش رو اورد بالا و چشماش رو باز کرد و یه نگاه به اطراف یه نگاه به تهیونگ کرد و دوباره سرشو کرد توی بازی تهیونگ و محکمتر چسبید به تهیونگ که تهیونگ نتونست از این همه کیوتیش نخنده
تهیونگ: (در حال قهقهه)
ا.ت: نکنننن میخوام بخوابم
بالاخره به زور و خنده و بازی و... بلند شدن و کاراشونو کردن و تهیونگ برگشت خونه خودش
ته ویو
من ا.ت رو میخواستم هر جور شده نشستم و روی اهنگم کار کردم
رویداد: تهیونگ هر روز ساعت ها رو آهنگش کار میکرد و نشون ا.ت نمیداد تا اینکه کفر ا.ت در امده بود و تهیونگ اهنگ رو داد بیرون به نام .... FRI(END)S .....
ا.ت ویو
تهیونگ گفته بود این فقط درمورد دوستیمونه اما این میگه we're friends just for now (ما دوستیم فقط برای الان)یعنی چی....پاشدم و رفتم سمت واحد ته و یه نفس عمیق کشیدم و رمز در رو زدم و رفتم توی خونه که دیدم رو مبل دارای کشیده با تمام قدرتم جیغ کشیدم
ا.ت: یااااااااااااا
تهیونگ: وای چیشده ا.ت چرا جیغ میزنی چیه
ا.ت کاغذ متن رو زد تو صورت تهیونگ و شاکی دستاش رو زد زیر بغلش که تهیونگ نگاه برگه کرد و گیج خیره شد به ا.ت
تهیونگ: ....
۴۰💜
#تکپارتی
#دوپارتی
#تهیونگ
#سناریو
(یکم تغییر)
p1
تهیونگ
هوا بارونی بود و دلش واقعا تو رو میخواست اما تو فقط همسایه پایینی و هم گروهی بودی چی میتونست یه وجه اشتراک باشه؟
تهیونگ: .....آها ساخت اهنگ
سریع یه برگه برداشت و آمد واحدت و رمزتو زد و وارد شد
تهیونگ: ا.ت کوشی بیا اهنگ بسازیم
ا.ت: اینجامممم تو اتاق
تهیونگ نگاهی به خودش تو اینه دم در میکنه و به سمت اتاق ا.ت میرهو درش رو باز میکنه
تهیونگ: چطوری دختر
ا.ت: برو خداروشکر کن دوستیم وگرنه میکشتمت اینجوری میای...
تهیونگ: عر اون منو دوستش میدونه(اروم) خب اره بیا اهنگ بسازیم
ا.ت: نهههه حوصلم نمیشه
تهیونگ: پاشو پاشو همیشه لم دادی رو تخت
ا.ت: نمیخوام
تهیونگ: عهههه پاشو میگم
دست ا.ت رو میگره و میشونش و یه خنده ریز بخاطر چشم غره ا.ت میکنه
ا.ت: ایششش اوکی موضوع چی باشه
تهیونگ: عومممممم آها چطوره درمورد دوستی منو تو باشه؟
ا.ت: دوستی! اوکیه
ا.ت و تهیونگ شروع به کار کردن و تا یه جاهایی نوشتن گه آخرش جفتشون رو تخت در حالی که ا.ت روی دستای تهیونگ بود خواب رفتند
ویو صبح
ویو تهیونگ
چشمامو باز کردم....عه من تو اتاق ا.ت خوابم برده بود.....خواستم بلند شم که جسمی کنار خودم حس کردم که دست و پاش رو دورم حلقه کرده و سرشو تو بازوم فرو کرده دلم براش ضعف رفت دلم میخواست محکم فشارش بدم و بخورمش......موهاش رو کنار زدم و بوسه آرومی روی پیشونیش زدم
تهیونگ: چی میشد هر صبح اینجوری کنارم باشی؟
تهیونگ اروم صداش کرد و تکونش داد تا اینکه ا.ت هم سرش رو اورد بالا و چشماش رو باز کرد و یه نگاه به اطراف یه نگاه به تهیونگ کرد و دوباره سرشو کرد توی بازی تهیونگ و محکمتر چسبید به تهیونگ که تهیونگ نتونست از این همه کیوتیش نخنده
تهیونگ: (در حال قهقهه)
ا.ت: نکنننن میخوام بخوابم
بالاخره به زور و خنده و بازی و... بلند شدن و کاراشونو کردن و تهیونگ برگشت خونه خودش
ته ویو
من ا.ت رو میخواستم هر جور شده نشستم و روی اهنگم کار کردم
رویداد: تهیونگ هر روز ساعت ها رو آهنگش کار میکرد و نشون ا.ت نمیداد تا اینکه کفر ا.ت در امده بود و تهیونگ اهنگ رو داد بیرون به نام .... FRI(END)S .....
ا.ت ویو
تهیونگ گفته بود این فقط درمورد دوستیمونه اما این میگه we're friends just for now (ما دوستیم فقط برای الان)یعنی چی....پاشدم و رفتم سمت واحد ته و یه نفس عمیق کشیدم و رمز در رو زدم و رفتم توی خونه که دیدم رو مبل دارای کشیده با تمام قدرتم جیغ کشیدم
ا.ت: یااااااااااااا
تهیونگ: وای چیشده ا.ت چرا جیغ میزنی چیه
ا.ت کاغذ متن رو زد تو صورت تهیونگ و شاکی دستاش رو زد زیر بغلش که تهیونگ نگاه برگه کرد و گیج خیره شد به ا.ت
تهیونگ: ....
۴۰💜
#تکپارتی
#دوپارتی
#تهیونگ
#سناریو
۱۷.۹k
۱۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.