ورقه های این کتاب

ورقه های این کتاب ...

همه احمق بودند !
کدام مرد عاقلی بجای بافتن موی معشوقه اش
عمرش را صرف جنگ میکند ..
بیا در لابلای ورقه های این کتاب
همدیگر را ببوسیم
نگرانِ آبرو هم نباش؛
اینجا:
هیچ کس
کتاب
نمی خواند .

"رضا دستجردی"
دیدگاه ها (۲)

نگـــ ـاتیــ ـو های سوخــ ـته...چــ ـه قــ ـرصی مصــ ـرف کــ...

قهرمانان و گورها...برای انسان‌ها زمان هرگز دوباره تکرار نمی‌...

دیوانه ای در شهر بود…میگفتن از رفتن عشقش دیوانه شده است!روزی...

گلوله ای در سینه ...به این اسلحه نگاه نکنمن سربازنیستممن تنه...

هیتلر،موسلینی،استالین،ناپلئونهمه احمق بوده‌اند!کدام مرد عاقل...

بیا در لا به لای ورقه های این کتاب همدیگر را ببوسیم.نگران آب...

رمان j_k

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط