پارت اخخخخخررررر

پارت اخخخخخررررر
5 سال بعد
ات:کوک سلامممممممممم کوک:وای ات خیلی خستم چی درست کردی حالا برامو
ات:اسپاگتی لباساتو عوض کن یه خبر خیلی خوبم برات دارم
کوک:اخ جون سریع برم بیام
کوک رفت و بعد اومد غذا خوردن که ات گفت
ات:کوک تو بچه دوست داری
کوک:این چه سوالیه من میمیرم برای بچه
ات:خب پس بابا مامان شدنمون مبارک لیلیلللیی
کوک:اها لیلییلی .... چی پشمام دروغ میگی(نگو وای برگام وای پشمام بجاش بگو چه جالب)
کوک:ادمین جان تو گوهتو بخور(چشم)
کوک:خیلی خوشحالممممم
ات:منمممم
2سال بعد
ویو ادمین
بچه ات و کوک به دنیا...... اومد(چیه فک کردید غمگینش میکنم نه ایندفعه نه)
و باهم خیلی خوش و خرم زندگی کردن
بچشون:ماما گسنمه
ات:باشه کوچولو ی دوست داشتنیم غذا حاضره
کوک:بچه منه فداش بشم منه قوربونش بشم منه بچه خودمه بچه مامانش بچه بابایش بچه منه
_________________01√2____________
غصه ما به سر رسید کلاغه به خونش رسید :)
دیدگاه ها (۳)

وقتی روت غیرتی میشه و توعم لج میکنی لباس باز میپوشی روش کت ب...

فیک جدید:پدر جذابشخصیت های اصلی: جیهوپ و اتفرعی: اعضا و دوست...

صبح ویو کوکککککنمیدونم چیکار کنم اوف میگم به ات بگم امروز تا...

ویو اتتصمیم گرفتم تعقیبش کنم پس اول باید خونشو پیدا میکردم ب...

(رمان جیمین )

تکپارتی کوکاخرین ستاره🌠💔زمستون بود هوا سرد بود و فقط صدای با...

خون آشام عزیز (61)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط