p

p7

جین: هواستو جمع کن نظار باعث بشم با دستای خودم عشق خودمو بکشم

هه سو: عه ن بابا، همینحوریشم منو کشتی دیکه هرکاری هم بکنی باهام مهم نیست
کوک: خب پدر هه سو اومده زود باش خرکت کن

هه سو: بهش که اسیبی نمیزنید ن لطفا
کوک: ما پول رو میگیریم و تورو ازاد میکنیم، فقط هواست باشع چیزی درمورد من تو مدرسه بگی میکشمت

هه سو: پوزخند، باشه نمیگم
کوک: افرین دختر خوب حرکت کن

سمت ناکجا اباد میرفتیم ترسیده بودم توحال خودم بودم که یهو ماشین وایساد

جین: منو ببخش ولی مجبورم ایطوری باهات رفتار کنم
هه سو: هیچ مشکلی ندارع بیا بیا بزن بکش خفع کن پرتم کن بیرون من میخندم
جین: تو روانی شدی
هه سو: اره نمیدونستی
کوک: بس کنید(داد) پیاده شو

موهام از پشت محکم کشیده شد کار جین بود میدونستم قرار نبود بهم اسیب بزنه ولی بازم میترسیدم، یهو زد پشت زانوم با پاهاش افتادم رو زمین و از درد گریم گرفت

پ/هه سو: اینم پولاتون بگیر دخترمو پس بده
کوک:(اشاره کرد بره پول رو بیاره به بادیگاردش) برو
پ/هه سو: من کیف و ول میکنم تو دخترمو ول کن بزار بیاد
کوک: تا کیفو نگیرم و پول هارو نشمارم نمیزارم جایی بیاد

هه سو: بابا کیف رو بده بیاد لجبازی نکن
پ/هه سو: ولی هه سو.....
هه سو: لطفا بابا (گریه)

پول ها رو داد به کوک پول هارو شمردن تفنگشو در اورد و به سمت پدرم گرفت

هه سو: نننننن تو این کارو نمیکنی، چی میخای دیگه توروخدا بابامو نکش لطفا(گریه، جیغ)
جین: کوک نکن این تو قرار داد نبود کوک(داد)
کوک: هه سو جایی نمیرع
هه سو: چ..... چی
کوک: همینی که شنیدین
پ/هه سو: تو خیلی عوضی

هه سو: پدرم سوار ماشینش شد و رفت ولی چرا رفت(گریع) بابااااااااا
کوک: باورم نمیشه گذلست رفت هع. پوزخند.
کوک: فردا خودم میبرمت پیش پدرت بلند شو
هه سو: دستتو به من نزن عوضی
کوک: خیلی زبون دراز شدی دلت مرگ میخاااد(داد)
جین: بس کن بلند شو هه سو بلند شو با توام
هه سو: انقدر سردرد اضطراب داشتم بیهوش شدم
جین: هه سو.... هه سو خوبی، کوکی بیا کمک
کوک: چی...هه سو برو کنار، بغلش کردم و بردمش تو ماشین و به سمت خونه حرکت کردیم.....
دیدگاه ها (۲۵)

p8کوک: چی... هه سو.، برو کنار، بغلش کردم و گذاشتمش تو ماشین ...

p9شماره ناشناس بود با این جمله فهمیدم کار پسره کوکه محلش ندا...

p6( کاور فیک تغیر دادم از الان، از اون خوشم نمی امد) سرمو او...

عا بچه ها میخام یه تغیر کوچیکی ایجاد کنم

من عاشق شدمپارت(20)☆☆☆☆☆☆☆☆☆اون مرد چشم های هه سو رو میبنده ...

من عاشق شدمپارت(23)☆☆☆☆☆☆☆☆☆خانم لونا(یعنی همون صاحب مغازه):...

من عاشق شدمپارت(21)☆☆☆☆☆☆☆☆☆(ته ها به یه خرابه میرسه که هه س...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط