فرشتگان مرگ part :7
Part:7
ات. یک هفته از اون اتفاقات میگذره امشب قرار بود برن به یه مهمونیه خیلی مهم با اکوما نقشه کشیده بودیم که فرار کنیم ولی...
خدمتکار.خانم تا یک ساعت دیگه آماده باشین
ات. جانممم؟*تعجب*کجا؟
خدمتکار. من اطلاعی ندارم خانم زود تر آماده شین
*میره
اکوما. از اتاقم اومدم بیرون و به سمت اتاق ات حرکت کردم که یهو موهام توست محکم کشیده شد
لزی. عاعا کجا هرزه خانم؟!..فکر کردی میزارم در بری هان؟
اکوما. آخ ولم کن زنیکههه
لزی. بخاطر تو داداش قشنگم رو من دست بلند کرد فکر کردی میزارم بری؟نچ باید تاوانشو پس بدی
اکوما. با صدای داد تهیونگ دستشو از توی موهام کشید
تهیونگ. باز داری چه گوهی میخوری لزییی*داد
لزی. داشتم بهش ادب یاد میدادم *پرو
تهیونگ. میتونی بری اکوما
اکوما. رفتم اتاق ات و در رو قفل کردم
ات. اکوما بازم نمیتونیم فرار کنیم
اکوما. آره میدونم قراره ماهم باهاشون بریم
ات. بیا اونجا درخواست کمک کنیم
کوک. بیخودی دارید تلاش میکنید *نیشخند
تهیونگ. جایی که میخوایم ببریمتون دست از پا خطا کنید کشته میشید
کوک. و البته اگه بفهمن شماها کی هستین درجا میکشنتون
تهیونگ. سه تا قانون داریم که اگه رعایتشون نکنین بدونه شک یا ما میکشیمتون یا اونا
اکوما. ساکت بودیم فکر دیگه ای هم نمیکردیم
در آخر میمیریم
کوک. قانون اول شماها دوست دخترای ماعین *نیشخند
تهیونگ. قانون دوم از کنار ما تکون نمیخورید
ات. ولی...
تهیونگ. قانون سوم غذا و نوشیدنی نمیخورن اول صبر میکنین ما بخوریم بعد شما ها
اکوما.اوهاع دیگه چی؟ *از سر جاش بلند میشه*شماها فقط آدمای خودخواهی هستین که آدمای کوچیک تر و ضعیف تر از خودتونو اذیت میکنید
ات. اکوما بنظرت اینا بدتر شکنجه میکنن یا باباهامون؟*آروم
کوک. شکنجه؟ما حتی هنوز شروعشم نکردیم
تهیونگ. خودخواه؟درسته ما خودخواهیم کوک بیا از امشب خودخواهی واقعی رو بهشون نشون بدیم
واقعا متاسفم بخاطر تاخیر چون ایده ای ندارم واسه ادامه دادنش و کلا میخوام پیجمو پاک کنم اینو گذاشتم چون قول داده بودم
#جونگکوک#تهیونگ#bts#جیمین#یونگی#جین#نامجون#جیهوپ
ات. یک هفته از اون اتفاقات میگذره امشب قرار بود برن به یه مهمونیه خیلی مهم با اکوما نقشه کشیده بودیم که فرار کنیم ولی...
خدمتکار.خانم تا یک ساعت دیگه آماده باشین
ات. جانممم؟*تعجب*کجا؟
خدمتکار. من اطلاعی ندارم خانم زود تر آماده شین
*میره
اکوما. از اتاقم اومدم بیرون و به سمت اتاق ات حرکت کردم که یهو موهام توست محکم کشیده شد
لزی. عاعا کجا هرزه خانم؟!..فکر کردی میزارم در بری هان؟
اکوما. آخ ولم کن زنیکههه
لزی. بخاطر تو داداش قشنگم رو من دست بلند کرد فکر کردی میزارم بری؟نچ باید تاوانشو پس بدی
اکوما. با صدای داد تهیونگ دستشو از توی موهام کشید
تهیونگ. باز داری چه گوهی میخوری لزییی*داد
لزی. داشتم بهش ادب یاد میدادم *پرو
تهیونگ. میتونی بری اکوما
اکوما. رفتم اتاق ات و در رو قفل کردم
ات. اکوما بازم نمیتونیم فرار کنیم
اکوما. آره میدونم قراره ماهم باهاشون بریم
ات. بیا اونجا درخواست کمک کنیم
کوک. بیخودی دارید تلاش میکنید *نیشخند
تهیونگ. جایی که میخوایم ببریمتون دست از پا خطا کنید کشته میشید
کوک. و البته اگه بفهمن شماها کی هستین درجا میکشنتون
تهیونگ. سه تا قانون داریم که اگه رعایتشون نکنین بدونه شک یا ما میکشیمتون یا اونا
اکوما. ساکت بودیم فکر دیگه ای هم نمیکردیم
در آخر میمیریم
کوک. قانون اول شماها دوست دخترای ماعین *نیشخند
تهیونگ. قانون دوم از کنار ما تکون نمیخورید
ات. ولی...
تهیونگ. قانون سوم غذا و نوشیدنی نمیخورن اول صبر میکنین ما بخوریم بعد شما ها
اکوما.اوهاع دیگه چی؟ *از سر جاش بلند میشه*شماها فقط آدمای خودخواهی هستین که آدمای کوچیک تر و ضعیف تر از خودتونو اذیت میکنید
ات. اکوما بنظرت اینا بدتر شکنجه میکنن یا باباهامون؟*آروم
کوک. شکنجه؟ما حتی هنوز شروعشم نکردیم
تهیونگ. خودخواه؟درسته ما خودخواهیم کوک بیا از امشب خودخواهی واقعی رو بهشون نشون بدیم
واقعا متاسفم بخاطر تاخیر چون ایده ای ندارم واسه ادامه دادنش و کلا میخوام پیجمو پاک کنم اینو گذاشتم چون قول داده بودم
#جونگکوک#تهیونگ#bts#جیمین#یونگی#جین#نامجون#جیهوپ
۵.۸k
۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.