فرشتگان مرگ part:9

part:9
تهیونگ. کوک اونجا رو
کوک‌. این مجسمه.‌‌..
جیمین. مجسمه ی خواهرمه قشنگه نه؟*پوزخند
ات. دیدم سرش گرمه پس شروع کردم به دویدن و رفتن به سمت بیرون که...
ات.اخخ
مرده. متاسفم حالتون خوبه؟
ات. خوبم خوبم
مرده. لباستون کثیف شده دنبالم بیاید
*جشنه بالماسکست برای همین کسی ات و اکوما رو نشناخته
ات. عام من باید برگردم
مرده. دستشو گرفتم و کشوندمش داخل اتاق مهمان و درو قفل کردم
ات. جیغ کمککک
مرده. خودتو خسته نکن کسی کمکت نمیکنه
ات. سمت در رفتم و دستگیره رو بالا پایین کردم اما باز نشد که یهو آمپولی توی گردنم فرو رفت و سیاهی مطلق...
مرده. ارباب گرفتمش
؟.خوبه...
"ویو کوک"
ات نبود همه جا رو دنبالش گشتم
ولی پیداش نکردم
اکوما. ته ته یعنی تهیونگ میرم دستشویی
تهیونگ‌. برو ولی فکر فرار به سرت بزنه در حدمرگ میکنمت*😔
اکوما‌. من فقط میخوام برم دستشویی *آروم
رفتم سمت روشویی و شروع کردم به شستن دستام که حس کردم کسی پشتمه توی آینه نگاه کردم
اکوما. هین....سیاهی
مرده. انجام شد ارباب
؟.خوبه بیارشون انباری....

پایان پارت ۹
بنظرتون ؟کی میتونه باشه؟

#جونگکوک#تهیونگ#bts#جیمین#یونگی#جین#نامجون#جیهوپ