فیک: چرا تو؟
#فیک: چرا تو؟
پارت سیزدهم☆
<عصر میشه>
یونا: بابا من با دوستم قراره برم بیرون کاری نداری؟
بابای یونا: نه دخترم برو خوش بگذرون فقط...
یونا: هوم؟!
بابای یونا: زودی بیایا.....
یونا: باوشه خدافظظ
"تلفن یونا زنگ میخوره"
یونا: هومم بله کجایی؟!
سوهو: گفتم که سر کوچتون الان اماده ای!
یونا: اره.. باش الان میام
*رسیدن به هم*
یونا: سلام... به هرحال خواستم بگ...
سوهو: گفتم که باید دعوتت میکردم بریم
یونا: وایسا کجا میخوایم بریم؟
سوهو: شهر بازی یا کافه یا ساحل.. نمدونم کودومو بریم؟!
یونا: شوخی میکنی؟! معلومه شهربازی
سوهو: خب پس منتظر چی بریم
یونا: *لبخند*بریممم
<رسیدن به شهر بازی>
یونا:واوو از اخرین باری که شهربازی رفتم خیلی میگذره....
سوهو: خوبه
یونا: خب تو بگو اول کودومو بریم؟
+مگه قراره منم باهات سوارشم!
_پس چیی! فک کردی خودم تنها سوارشون میشم باید بیای
+عمم خب ببین من... من... آه اره میرم برات خوراکی بگیرم تو برو بازی کن
_نمیشه تنهایی حال نمیده که.. اگه قراره اینطور کنی پس اصن نمیرم*لبخند شیطانی*
+آیشش.. اخه... ب... باشه.. باشه
_خب من میگم از ترن هوایی شروع کنیم
+چی! میگم این وسیله ها یکم بزرگونه نیستن بچه جان؟ بیا بریم یه چی دیه
_ولییی من میخوام ترن هوایی سوار شم تو خودت دعوتم کردی و حق انتخاب بم دادی
+ولی اخه خطرناکه
_اینهمه ادم میرن سوار میشن.... نگو که میترس....
+ترس؟ ببین بچه جون من فقط نگرانم همین...
_باش نگران نباش بیا سوارشیم باشه!؟من میرم بلیط بگیرم
سوهو:|آه گندش بزنن چرا هعیی حرفمو گوش نمیده|
'تقریبا نزدیک به نیم ساعت گذشته'
سوهو: چرا هنوز نیومده پس!
<میره سمت باجه بلیط>(فک کنم اسمش همینه)
مرسیی که حمایت میکنین🥺
منتظر پارت های بعدی باشین🎀
پارت سیزدهم☆
<عصر میشه>
یونا: بابا من با دوستم قراره برم بیرون کاری نداری؟
بابای یونا: نه دخترم برو خوش بگذرون فقط...
یونا: هوم؟!
بابای یونا: زودی بیایا.....
یونا: باوشه خدافظظ
"تلفن یونا زنگ میخوره"
یونا: هومم بله کجایی؟!
سوهو: گفتم که سر کوچتون الان اماده ای!
یونا: اره.. باش الان میام
*رسیدن به هم*
یونا: سلام... به هرحال خواستم بگ...
سوهو: گفتم که باید دعوتت میکردم بریم
یونا: وایسا کجا میخوایم بریم؟
سوهو: شهر بازی یا کافه یا ساحل.. نمدونم کودومو بریم؟!
یونا: شوخی میکنی؟! معلومه شهربازی
سوهو: خب پس منتظر چی بریم
یونا: *لبخند*بریممم
<رسیدن به شهر بازی>
یونا:واوو از اخرین باری که شهربازی رفتم خیلی میگذره....
سوهو: خوبه
یونا: خب تو بگو اول کودومو بریم؟
+مگه قراره منم باهات سوارشم!
_پس چیی! فک کردی خودم تنها سوارشون میشم باید بیای
+عمم خب ببین من... من... آه اره میرم برات خوراکی بگیرم تو برو بازی کن
_نمیشه تنهایی حال نمیده که.. اگه قراره اینطور کنی پس اصن نمیرم*لبخند شیطانی*
+آیشش.. اخه... ب... باشه.. باشه
_خب من میگم از ترن هوایی شروع کنیم
+چی! میگم این وسیله ها یکم بزرگونه نیستن بچه جان؟ بیا بریم یه چی دیه
_ولییی من میخوام ترن هوایی سوار شم تو خودت دعوتم کردی و حق انتخاب بم دادی
+ولی اخه خطرناکه
_اینهمه ادم میرن سوار میشن.... نگو که میترس....
+ترس؟ ببین بچه جون من فقط نگرانم همین...
_باش نگران نباش بیا سوارشیم باشه!؟من میرم بلیط بگیرم
سوهو:|آه گندش بزنن چرا هعیی حرفمو گوش نمیده|
'تقریبا نزدیک به نیم ساعت گذشته'
سوهو: چرا هنوز نیومده پس!
<میره سمت باجه بلیط>(فک کنم اسمش همینه)
مرسیی که حمایت میکنین🥺
منتظر پارت های بعدی باشین🎀
۵۹۶
۰۵ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.