ما به اندوه هایمان

ما به اندوه هایمان
آب و دانه دادیم
پرنده شدند
پرشان دادیم
اهلی تر از آن بودند که تنهایمان بگذارند اما
دوباره برگشتند
با جفتهایشان…

#رویا_شاه_حسین_زاده
دیدگاه ها (۱)

برکه ای گفت به خود ، ماه به من خیره شدهماه خندید که من ، چشم...

هر که روانش ز جهالت بریست ، نغمه ی او نغمه پیغمبریست،راهنمای...

دستانم را رو به آسمان بلند کرده ام...تو را برای خودم نه!خودم...

شده در اوج جوانی با همین ظاهر شاد..تا گلو پیر کسی باشی و قسم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط