فیکشن Deadly duel پارت 21
Name:Deadly duel
Genres:crimi_dram_polici_smut
Couple:yoonmin
writer:kim miha
part 21
-در باز شد؟
+اون لعنتی اصلا قفل نبود!
(ادامه ی فلش بک)
داشت کلافه میشد و نمیدونست چیکار کار کنه.
بین این همه ادم توی کشتی اون درگیر این اتفاق شده بود و الان بود که میتونست هزاران بار به شانسش لعنت بفرسته که چرا همچین بلایی سرش اومده و اون واقعا روش بی کنترل بود.
نگاهش رو به پسر بی جون کنارش داد و اهی از سر بدبختی کشید.
از طرف دیگه هنوز صدای جیغ داد مهمون های بی گناه کل کشتی برداشته و باعث میشد سردردش بدتر بشه و قلبش با شدت بیشتری بزنه.
نگاهش رو به دستاش داد که خون خشک شده ی روشون زیادی به چشم میزد و حالت تهوعش رو بیشتر میکرد.
در اخر وقتی با فکر کردن به نتیجه ای نرسید.
دوباره سمت پسر قدم برداشت و دستش رو روی موهاش گذاشت،کمی سرش رو به عقب خم کرد تا صورتش رو ببینه.
پسر پوست صافی داشت لب هاش درشت بود و موهای رنگ روشنش صورتشو پوشونده بودند.
اون حتی امشب اون رو توی مهمونی ندیده بود.
شایدم فضای کشتی اونقدری تاریک بود که هیچی رو تشخیص نده.
جیمین حالا واقعا گیج شده اون توی یه اتاق قفل شده گیر افتاده با یه ادمی که بیهوش بود و خونی که روی زمین ریخته و معلوم نبود مال کیه!........
خب گایز:»
میدونم قرار بود دیروز بزارم ولی نتم تموم شد و همین امروز وقت کردم بخرم🖤
و بخاطرش کلی شرمندتونم🖤
امیدوارم از این پارت خوشتون بیاد و من تصمیم گرفتم اخرای هر پارت یه سوال بپرسم ازتون که شما اگه دوست داشتید همراه با نظر دادن به هر پارت اینارم جواب بدید»-«
بدترین سوتی که جلوی خانواده دادید چی بوده😂؟
Genres:crimi_dram_polici_smut
Couple:yoonmin
writer:kim miha
part 21
-در باز شد؟
+اون لعنتی اصلا قفل نبود!
(ادامه ی فلش بک)
داشت کلافه میشد و نمیدونست چیکار کار کنه.
بین این همه ادم توی کشتی اون درگیر این اتفاق شده بود و الان بود که میتونست هزاران بار به شانسش لعنت بفرسته که چرا همچین بلایی سرش اومده و اون واقعا روش بی کنترل بود.
نگاهش رو به پسر بی جون کنارش داد و اهی از سر بدبختی کشید.
از طرف دیگه هنوز صدای جیغ داد مهمون های بی گناه کل کشتی برداشته و باعث میشد سردردش بدتر بشه و قلبش با شدت بیشتری بزنه.
نگاهش رو به دستاش داد که خون خشک شده ی روشون زیادی به چشم میزد و حالت تهوعش رو بیشتر میکرد.
در اخر وقتی با فکر کردن به نتیجه ای نرسید.
دوباره سمت پسر قدم برداشت و دستش رو روی موهاش گذاشت،کمی سرش رو به عقب خم کرد تا صورتش رو ببینه.
پسر پوست صافی داشت لب هاش درشت بود و موهای رنگ روشنش صورتشو پوشونده بودند.
اون حتی امشب اون رو توی مهمونی ندیده بود.
شایدم فضای کشتی اونقدری تاریک بود که هیچی رو تشخیص نده.
جیمین حالا واقعا گیج شده اون توی یه اتاق قفل شده گیر افتاده با یه ادمی که بیهوش بود و خونی که روی زمین ریخته و معلوم نبود مال کیه!........
خب گایز:»
میدونم قرار بود دیروز بزارم ولی نتم تموم شد و همین امروز وقت کردم بخرم🖤
و بخاطرش کلی شرمندتونم🖤
امیدوارم از این پارت خوشتون بیاد و من تصمیم گرفتم اخرای هر پارت یه سوال بپرسم ازتون که شما اگه دوست داشتید همراه با نظر دادن به هر پارت اینارم جواب بدید»-«
بدترین سوتی که جلوی خانواده دادید چی بوده😂؟
۴۶.۰k
۲۲ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.