رمان ملک قلبم
رمان ملک قلبم
پارت ۴۲
دیانا، چشام رو بسته بودم که گفت
ارسلان، دردت به سرم جاییت درد میکنه
دیانا، اوهوم
ارسلان، کجات
دیانا، آروم لب زدم دلم
ارسلان، دلت چرا درد میکنه
دیانا، میشه رفتیم خونه بگم
ارسلان، باشه قشنگم همون لحظه گارسون غذا رو آورد
... بعد غذا ...
ارسلان، پول غذا رو حساب کردم رفتیم تو ماشین
دیانا، ارسلان
ارسلان، جان
دیانا، برام زورت مگذیکی میخری
ارسلان، آره نگه داشتم رفتم براش خردیم آمدم
دیانا، یه دونه کوچیک میگرفتی
ارسلان،نه بخور
دیانا، خوب توام بیا بخور
ارسلان، برای خودمم گرفتم
دیانا، بخوریم بعد بریم
ارسلان، باشه تو ماشین بمونیم
دیانا، اوهوم سرده
ارسلان، باشه بعد اینکه خوردیم ماشین رو روشن کردم رفتیم سمت خونه بعد ۳۰ دقیقه رسیدیم خونه
پارت ۴۲
دیانا، چشام رو بسته بودم که گفت
ارسلان، دردت به سرم جاییت درد میکنه
دیانا، اوهوم
ارسلان، کجات
دیانا، آروم لب زدم دلم
ارسلان، دلت چرا درد میکنه
دیانا، میشه رفتیم خونه بگم
ارسلان، باشه قشنگم همون لحظه گارسون غذا رو آورد
... بعد غذا ...
ارسلان، پول غذا رو حساب کردم رفتیم تو ماشین
دیانا، ارسلان
ارسلان، جان
دیانا، برام زورت مگذیکی میخری
ارسلان، آره نگه داشتم رفتم براش خردیم آمدم
دیانا، یه دونه کوچیک میگرفتی
ارسلان،نه بخور
دیانا، خوب توام بیا بخور
ارسلان، برای خودمم گرفتم
دیانا، بخوریم بعد بریم
ارسلان، باشه تو ماشین بمونیم
دیانا، اوهوم سرده
ارسلان، باشه بعد اینکه خوردیم ماشین رو روشن کردم رفتیم سمت خونه بعد ۳۰ دقیقه رسیدیم خونه
۱۰.۵k
۰۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.