تک پارتی

#دوست-صمیمی
پسری که دوسال باهم دوست صمیمی هستین به اسم پارک ته جون
.
در خونت رو میزنه به ساعت نگاه می‌کنی ۱۲:۴۵ با تعجب میری جلو در

-این وقت شب اینجا چیکار میکنی؟
+چقدر دیگه باید تحمل کنم؟!؟
- چی منظورت چیه ؟ از چی حرف میزنی؟
+ چقدر دیگه میخوای خودت رو بزنی به اون راه؟
هُلت میده به سمت داخل
+برو اونور جون ندارم وایسم ....( میشینه روی مبل و سرش رو به سمت تو برمیگردونه) هیا پارک مین جی چرا قبولم نمیکنی ؟ مگه اون پسرای عوضی چیدارن که من ندارم ؟
میری سمتش دستش رو میگیری و میگی
- هی ..هی الان مستی بیا بعداً دربارش حرف بزنیم الان بخواب (روی مبل درازش میکنی میری پتو بیاری که بلند میشه و دستت رو میگیره می‌کشه سمت خودش و بغلت می‌کنه)
+ اینجوری گرم تره
- هی ... من معنی این رفتار هات رو نمی‌فهمم
+ دوست دارم ... نه .. من عاشقتم ... عاشقت شدم پارک مین جی دقیقا از همون لحظه ای که دیدمت ( دستان رو میزاری روی بازویش و می‌کشیش عقب و میگی)
- از چی حرف میزنی ؟
( دوباره بغلت می‌کنه و میگه )
+ اگه تا ۱۰ ثانیه دیگه تو بغلم بمونی یعنی تو هم دوستم داری ۱..۲..۳.....۱۰ ....موندی
- اره موندم چون دیگه نمی‌خوام خودم رو گول بزنم .... من قبل از دوستمون عاشقت بودم برای همین بهت نزدیک شدم و شدم دوست صمیمیت اره من عاشقتم پارک ته جون
( تو بغلش بلندت می‌کنه و میبرتت روی تخت و اون شب اولین شبی میشه که کنار هم به عنوان دوست پسرت کنارت میخوابه...❤️)
دیدگاه ها (۲)

#بی_احساس_1ضربه اخرررررر و یه برد شگفت انگیز دیگه برای ساجوه...

#تکپارتی..#پرنسس..کلافه نفسی عمیق کشید و دست هایش رو روی کلا...

رمان

رمان

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط