قلمره ناشام پارت دوازده
رفتم داخل قار و یه الماس دیدم یکی دیگه هم اونجا بود وای خیلی زیاد بودن نور گوشی رو روشن کردم همه جا درخشان شد
همین توری رفتم جلو که یه در دیدم در قفل بود چون قدیمی بود گفتم وقتی محکم بزنم میشکنه
محکم زدمش که آره شکست رفتم داخل یه اتاق کوچیک بود با وسایل کوچیک
بعد یه صدایی شنیدم که برگشتم به سمتش
یه ترول کوچولو دیدم فکر کنم مرد بود
بهش گفتم آخی کوچولو
بعد یهو بهم حمله ور شد
خابوندم روی زمین و گفت
ترول: ببینم یه خوناشام تو سرزمین ترول ها چیکار میکنه
ا/ت: من که خوناشام نیستم
ترول: فکر کردی من خنگم حتی اگه خودت نمیدونی ولی من میدونم تو یه خوناشامی
ا/ت: تکونم داد و گردبند از گردنم افتاد ایوای بدبخت شدم
ترول: ب..با.بانوی من شماشما اینجا چیکار میکنین
ا/ت: ببین تورو خدا هویت منو به کسی نگو باشه الان هم از اینجا میرم
ترول: نه نه نرین من میتونم شما رو راهنمایی کنم بامن بیاین از این طرف
ا/ت: رفتم دنبلش ولی کجا میخاد بره اینجا یه اتاق کوچیک با دیوار های سنگیه ولی
همین توری رفتم جلو که یه در دیدم در قفل بود چون قدیمی بود گفتم وقتی محکم بزنم میشکنه
محکم زدمش که آره شکست رفتم داخل یه اتاق کوچیک بود با وسایل کوچیک
بعد یه صدایی شنیدم که برگشتم به سمتش
یه ترول کوچولو دیدم فکر کنم مرد بود
بهش گفتم آخی کوچولو
بعد یهو بهم حمله ور شد
خابوندم روی زمین و گفت
ترول: ببینم یه خوناشام تو سرزمین ترول ها چیکار میکنه
ا/ت: من که خوناشام نیستم
ترول: فکر کردی من خنگم حتی اگه خودت نمیدونی ولی من میدونم تو یه خوناشامی
ا/ت: تکونم داد و گردبند از گردنم افتاد ایوای بدبخت شدم
ترول: ب..با.بانوی من شماشما اینجا چیکار میکنین
ا/ت: ببین تورو خدا هویت منو به کسی نگو باشه الان هم از اینجا میرم
ترول: نه نه نرین من میتونم شما رو راهنمایی کنم بامن بیاین از این طرف
ا/ت: رفتم دنبلش ولی کجا میخاد بره اینجا یه اتاق کوچیک با دیوار های سنگیه ولی
۱۱.۱k
۰۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.