پارت 11 زندگی جونگمه
پارت 11 زندگی جونگمه
جونگمه :ببین پسر جون اخلاق تو بچه گانست که فکر میکنی میتونی به آسونی از بقیه شماره بگیری ○_○
کوک:ببین دختر جون تو اگه خوب فکر کنی میفهمی من از هرکسی شماره نمیگیرم
جونگمه:پس شمارو به خیر و مارو به سلامت
کوک:عجب آدمی هستی
جونگمه:بای👋
چند ماه گذشت یه روز وقتی کوک از خواب بیدار شد دید یه دختری جلوش نشسته از پشت آفتاب بهش میتابه شبیه فرشته ها شده یه ذره چشماشو باز کرد دید جونگمه س هم تعجب کرد هم ترسید ازتخت افتاد رو زمین
جونگمه دویید سمتش گفت:حالت خوبه؟
کوک :تو اینجا چیکار میکنی ؟
جونگمه کوک رو بلند کرد گذاشت رو تخت
کوک اینجوری 😳بهش نگاه میکرد
جونگمه:چیه؟
کوک:تو دختری یا پسر😶
جونگمه: وااااااا چرا😐
کوک :چطوری میتونی یه پسر هم وزن منو بلند کنی😑
کوک :اصلا اینارو ولش کن اینجا چیکار میکنی ؟
جونگمه :ببین پسر جون اخلاق تو بچه گانست که فکر میکنی میتونی به آسونی از بقیه شماره بگیری ○_○
کوک:ببین دختر جون تو اگه خوب فکر کنی میفهمی من از هرکسی شماره نمیگیرم
جونگمه:پس شمارو به خیر و مارو به سلامت
کوک:عجب آدمی هستی
جونگمه:بای👋
چند ماه گذشت یه روز وقتی کوک از خواب بیدار شد دید یه دختری جلوش نشسته از پشت آفتاب بهش میتابه شبیه فرشته ها شده یه ذره چشماشو باز کرد دید جونگمه س هم تعجب کرد هم ترسید ازتخت افتاد رو زمین
جونگمه دویید سمتش گفت:حالت خوبه؟
کوک :تو اینجا چیکار میکنی ؟
جونگمه کوک رو بلند کرد گذاشت رو تخت
کوک اینجوری 😳بهش نگاه میکرد
جونگمه:چیه؟
کوک:تو دختری یا پسر😶
جونگمه: وااااااا چرا😐
کوک :چطوری میتونی یه پسر هم وزن منو بلند کنی😑
کوک :اصلا اینارو ولش کن اینجا چیکار میکنی ؟
۱۲.۰k
۰۹ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.