اسم عشقه ترسناک
اسم عشقه ترسناک
پارت ۱۱۶
[ویو ادوارد]
ملودی ازم جدا شد و به سمت اتاقش رفت... پارک رفت کنار مادرش نشست.. به سمت کاناپه
رفتم و نشستم...
ادوارد: کسی نمی خواد توضیح بده ؟
پارک چنگی به موهاش زد و لش کرد
ویلیام: وقتی اومدم گریه می کرد می خواست از اینجا بره که از بازوش گرفتم....... و محکم
متأسفانه گرفتم...
چشمام روی فشار دادم نگاه کردم
ادوارد: خانم آریانا نمی خوای توضیح بدی چی گفتی ؟
خیلی ریلکس نشست و نگاهم کرد
آریانا: فکر نکنم حرف بدی زده باشم...خودش خیلی لوسه...
خودشون میگن ..یک تیر تو سرمون خالی کن وگرنه من که روانی نیستم...
ادوارد: لوس ؟ درباره ملودی درست صحبت کنید...و اینکه سعی کنید ......خودتون مادر ملودی
نشون ندید چون فقط اذیتش می کنید...مادر ملودی فقط مادام هستش و بس
پارک فقط گوش می کرد...نگاه این به اصطلاح مادر هم تغییر کرد و با صدایی مسخره گفت.....
آریانا: من به دنیاش آوردم نه مادام
ادوارد: مهم کسی که بزرگش کرده...شما حتی بهش شیر هم ندادید..پس کافیه..
بلند شدم و به سمت اتاق ملودی رفتم در زدم وارد شدم..روی کاناپه نشسته بود..صورتش خیس
اشک بود ..رفتم کنارش نشستم...
ادوارد: خودت ناراحت نکن عزیزم..می دونم حرفای زشتی بهت زده...
ملودی: چرا همه من هرزه خطاب می کنن ؟ من فقط یک نفر دوست دارم و به همون وابسته
هستم...
ادوارد: اونایی که از صفت خودشون خجالت می کشن به بقیه می چسبونن... من بهت باور
دارم ...مادام چی می گفت ؟ هیچوقت کم نیار..در برابر تمام حرفا و مشکلات مقاومت کن ..
پارت ۱۱۶
[ویو ادوارد]
ملودی ازم جدا شد و به سمت اتاقش رفت... پارک رفت کنار مادرش نشست.. به سمت کاناپه
رفتم و نشستم...
ادوارد: کسی نمی خواد توضیح بده ؟
پارک چنگی به موهاش زد و لش کرد
ویلیام: وقتی اومدم گریه می کرد می خواست از اینجا بره که از بازوش گرفتم....... و محکم
متأسفانه گرفتم...
چشمام روی فشار دادم نگاه کردم
ادوارد: خانم آریانا نمی خوای توضیح بدی چی گفتی ؟
خیلی ریلکس نشست و نگاهم کرد
آریانا: فکر نکنم حرف بدی زده باشم...خودش خیلی لوسه...
خودشون میگن ..یک تیر تو سرمون خالی کن وگرنه من که روانی نیستم...
ادوارد: لوس ؟ درباره ملودی درست صحبت کنید...و اینکه سعی کنید ......خودتون مادر ملودی
نشون ندید چون فقط اذیتش می کنید...مادر ملودی فقط مادام هستش و بس
پارک فقط گوش می کرد...نگاه این به اصطلاح مادر هم تغییر کرد و با صدایی مسخره گفت.....
آریانا: من به دنیاش آوردم نه مادام
ادوارد: مهم کسی که بزرگش کرده...شما حتی بهش شیر هم ندادید..پس کافیه..
بلند شدم و به سمت اتاق ملودی رفتم در زدم وارد شدم..روی کاناپه نشسته بود..صورتش خیس
اشک بود ..رفتم کنارش نشستم...
ادوارد: خودت ناراحت نکن عزیزم..می دونم حرفای زشتی بهت زده...
ملودی: چرا همه من هرزه خطاب می کنن ؟ من فقط یک نفر دوست دارم و به همون وابسته
هستم...
ادوارد: اونایی که از صفت خودشون خجالت می کشن به بقیه می چسبونن... من بهت باور
دارم ...مادام چی می گفت ؟ هیچوقت کم نیار..در برابر تمام حرفا و مشکلات مقاومت کن ..
- ۱۰.۹k
- ۰۴ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط