اسم عشقه ترسناک

اسم عشقه ترسناک
پارت ۱۱۷
[ویو ملودی]
جلو اومد و اشکام پاک کرد ....و گونم بوسید...و با لبخند ملایمی بهم نگاه کرد واقعا یک فرشته
است آروم گفت
ادوارد: استراحت کن...
از اتاق رفت...بلند شدم دوش گرفتم..و کیفم برداشتم.. به سمت طبقه پایین رفتم...کسی نبود
از عمارت خارج شدم و ماشین خودم برداشتم..راه افتادم...
به آپارتمان خودم رسیدم وارد لاوی شدم.. بخاطر که آخر شب بود فقط...کارمندا داشتن کارا...
انجام می دادن..و اکثر ساکنان بودن... .....به سمت آسانسور رفتم .و طبقه آخر زدم.....با توقف
آسانسور.. پیاده شدم به در رسیدم رمز زدم وارد خونه شدم در بستم کیفم روی کاناپه انداختم
دلم برای خونه خودم تنگ شده بود... به سمت اتاقم رفتم و لباسام کندم..از کمد یک هودی مشکی.
بیرون کشیدم و تنم کردم..همونم برام خیلی بزرگ بود. ..از اتاق خارج شدم..و از راهرو گذشتم
از پله‌ها پایین اومدم به سمت آشپزخونه رفتم و قهوه گذاشتم با حاضر شدن قهوه ماگ برداشتم
و رفتم روی کاناپه تکی پشت شیشه بود نشستم و به شهر نگاه کردم زیبا بود...
از تنها بودن می ترسیدم ولی الان ازش لذت می برم باعث میشه افراد کمتر بهم گیر بدن از همه
فاصله دارم....لبم روی لبه ماگ گذاشتم و یکم از قهوه خوردم...
[ویو آرتور]
با قیافه بی ریختش بهم نگاه کرد...دستاش خوشگل شدن ولی..مردک عوضی..لب از لب باز کرد
جانگ: قرارداد که کنسل نمی کنی ؟
آرتور: بستگی داره تو چیکار کنی...کانگ کجاست ؟
جانگ: وضعیتش داغونه...طبق گفته های خودش.....یک پسر جوون چشم آبی این بلا ها سرش
آورده
کار همون پسره است.. ملودی خوب می شناختش...
آرتور: دختره احمقت چی ؟
جانگ: یونا متاسفه...حتی حاضره معذرت خواهی کنه... لطفاً کاری به کارش نداشته باشید
آرتور: پس عذر خواهی کنه...