در من دیوانه ای خود را به زنجیر کشید

در "من"، دیوانه ای خود را به زنجیر کشید ...

در "من"، دیوانه ای طغیان کرد...

خود را به دیواره های جنون کوبید ...

در "من"، دیوانه ای از قفسِ زمان پرید ...

در "من"، دیوانه ای مرزها را دَرید...

در "من"، دیوانه ای ردِ پاهایش را بر برگ برگِ تمامِ تقویم ها جا گذاشت ...

در "من"، دیوانه ای تمامِ لحظه های گفته و نگفته ی تاریخ را زندگی کرد ...

در "من"، دیوانه ای از مرزِ زیستن گریخت ...

در "من"، دیوانه ای "تو" را عبور کرد...

"تو" را عبور می کند...

در "من"،دیوانه ای، ازلیت شد...

در "من"،دیوانه ای ،فریادِ تمامِ مخلوقات شد ...

در "من" ،دیوانه ای،"عشق" شد...

در"من"، دیوانه ای، از هر چه قفس بود،پرید ...


دیدگاه ها (۱)

افرادی که #انرژی-مثبت دارند،اغلب مهربان و با عاطفه هستند،به ...

دلم حیاط خانه پدر را میخواهدیک بعدازظهر تابستان باشدباغچه را...

,

,

عشـق تحقیر شده 𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟒︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼⏜۪۪۪︵‌‌...

"رقابت مرگبار در بهشت"هواسنگین بود،جنگل اسرارآمیز باهرقدم ما...

رمـان زخم عشـق توپارت پنـجم🫐✨︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط