مرغ دل در قفس سینه من می نالد

مرغ دل در قفس سینه من می نالد

بلبل ساز ترا دیده هم آواز امشب

زیر هر پرده ساز تو هزاران راز است

بیم آنست که از پرده فتد راز امشب

گرد شمع رخت ای شوخ من سوخته جان

پر چو پروانه کنم باز به پرواز امشب

گلبن نازی و در پای تو با دست نیاز

می کنم دامن مقصود پر از ناز امشب

کرد شوق چمن وصل تو ای مایه ناز

بلبل طبع مرا قافیه پرداز امشب

شهریار آمده با کوکبه گوهر اشک

به گدائی تو ای شاهد طناز امشب
دیدگاه ها (۱)

وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی تا با تو بگویم غم شب های جدا...

نگاهت را گره بزنبه هر لحظه زندگی منحس امنیت میگیرموقتی تو .....

من را به غیر عشق به نامی صدا نکنغم را دوباره وارد این ماجرا ...

وه که تماشای تودل می‌برد از چشم‌هایمو سکسکه‌ معنای تمام کلما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط