من را به غیر عشق به نامی صدا نکن

من را به غیر عشق به نامی صدا نکن
غم را دوباره وارد این ماجرا نکن

بیهوده پشت پا به غزلهای من نزن
با خاطرات خوب من اینگونه تا نکن

موهات را ببند دلم را تکان نده
در من دوباره فتنه و بلوا به پا نکن

من در کنار توست اگر چشم وا کنی
خود را اسیر پیچ و خم جاده ها نکن

بگذار شهر سرخوش زیبائیت شود
تنها به وصف آینه ها اکتفا نکن

امشب برای ماندنمان استخاره کن
اما به آیه های بدش اعتنا نکن...
دیدگاه ها (۱)

مرغ دل در قفس سینه من می نالدبلبل ساز ترا دیده هم آواز امشبز...

وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی تا با تو بگویم غم شب های جدا...

وه که تماشای تودل می‌برد از چشم‌هایمو سکسکه‌ معنای تمام کلما...

بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان داردبهار عارضش خطی به خون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط