ارتشی من
ارتشی من
پارت ۶
که یهو بینا یه توف کرد تو غذا
کوک: داری چه غلطی میکنی؟(عصبانی)
بینا: دیگه نبینم دستت به غذام بخوره
کوک: لعنتی دیوونه
بینا: حالا هری
پرش زمانی به کلاس
معلم: خوب بچه ها صفحه ی ۱۳۳روباز کنید خوب اینم از پایان درس بینا بلند شو (داد)
بینا: ببخشید خانم
معلم: دیگه سر کلاس من نخواب
بینا: چشم
درینگ درینگ درینگ
معلم: خب زنگ خورد میتونید برید خونه تعطیلات خوبی داشته باشید شنبه تکا لیف ها رو میبینم
اینم از این پارت میدونم چرت نوشتم اخه باید درس بخونم مثل چی هزار تا امتحان داریم شرایط همون شرایط❤
پارت ۶
که یهو بینا یه توف کرد تو غذا
کوک: داری چه غلطی میکنی؟(عصبانی)
بینا: دیگه نبینم دستت به غذام بخوره
کوک: لعنتی دیوونه
بینا: حالا هری
پرش زمانی به کلاس
معلم: خوب بچه ها صفحه ی ۱۳۳روباز کنید خوب اینم از پایان درس بینا بلند شو (داد)
بینا: ببخشید خانم
معلم: دیگه سر کلاس من نخواب
بینا: چشم
درینگ درینگ درینگ
معلم: خب زنگ خورد میتونید برید خونه تعطیلات خوبی داشته باشید شنبه تکا لیف ها رو میبینم
اینم از این پارت میدونم چرت نوشتم اخه باید درس بخونم مثل چی هزار تا امتحان داریم شرایط همون شرایط❤
- ۳.۹k
- ۱۹ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط