در عشق تو افتاده و درگیر خیالم

...
در عشق تو افتـاده و درگـیر خیالم
گم‌گشته این شهر منم بی‌تو محالم
معشوقه‌شب‌های‌منی درهمه احوال
ای حاشیه‌ساز شب‌من ای‌همه حالم
درکیش من از شوق بزن ساز بهاری
تا ساز دلم کوک شده در اوج کمالم
ساقی‌مشکن‌جام که در دیر خرابات
مست‌اندبه‌جزمن‌که‌چنین‌روبه‌زوالم
درمیکده گرنیست مرا گوشه دنجی
لب‌را بگشا خنده‌کن ازشور ووصالم
دنبال تو افتـاده‌ام و نیست خیـالی
برخیز که پژمرده دلم همچو هـلالم
درباغ پر ازگل شده‌‌گم گوشه‌مویت
بر باد مده آن‌زلف که‌من میوه کالم
امروز نظرکن به‌من ازگوشه‌چشمت
تا نشکنی این‌قلب‌چنین مثل‌سفالم
ای یار تو غـوغایی و در یاد نگنجی
تـو معجزه در شـعر منی سـبز نهالم
مهتابی لب‌هـای تو را نقش که‌کرده
شیرین‌شده پروده دستش به‌خیالم
درگفتن‌ازعشق‌که‌خودصاحب‌سبکی
کمتر گله کن از من درمـانده که‌لالم
آغوش‌گشای روی‌بنمای بر من سائل
چون بر خط ابروی تو افتاده تفالم
دردفتر من هستی ومن نیز قلم‌وار
بشکسته‌ام و پاک شدی ذکر محالم
درقصه‌من گرچه‌نشد شوق تو پیدا
درخاطر من‌هستی ومن اوج ملالم
از اشک شدم قایق بشکسته به‌دریا
ای ساحل غم کـو سببی تا که ننالم
با خاطره‌هـا زنده و در هجر گرفتار
مجـنون تـوام دل شده‌ام باز وبالـم
ای‌یار جفاپیشه ندا مانده دراین‌راه
جاماندن از این‌قافله افتاده به‌فالم #سروده_های_عاشقانه
دیدگاه ها (۳)

می‌خواهم از عشق قصه‌ای بگویم برای توقصه‌ای‌نگفته، پراز اشک‌ ...

pink trouble

...بی تو مـن ابر بهارم خیس و بارانی شدمبی‌توچون‌دریای‌پرموجم...

...با من بمان که بی تو این بهار نمی‌خواهمدر هجـر مـی‌سـوزم و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط