می خواهم از عشق قصه ای بگویم برای تو
میخواهم از عشق قصهای بگویم برای تو
قصهاینگفته، پراز اشک من است فدای تو
به دل تنگی خود از هجر کوشیدم ببینمت
اماشکست دل و سوخت وجودم بهپای تو
لحظهلحظهخواندمغزلازدردماندهدرجگر
تکه تکه کردم روح خسته را تنها برای تو
طلوع صبح آمده بود و من هنوز نا خفته
بیت بیت وجودم همهمحو در خاطرات تو
نه امید به وصلت داشتم نه درک زندگی
مانده در میانه راه پر از تشویش مشق تو
میخوانمت دوباره شاید ببینی تو درد من
یااینکهبغضمیکشدم کهنبینم دوچشم تو
(ندا)
قصهاینگفته، پراز اشک من است فدای تو
به دل تنگی خود از هجر کوشیدم ببینمت
اماشکست دل و سوخت وجودم بهپای تو
لحظهلحظهخواندمغزلازدردماندهدرجگر
تکه تکه کردم روح خسته را تنها برای تو
طلوع صبح آمده بود و من هنوز نا خفته
بیت بیت وجودم همهمحو در خاطرات تو
نه امید به وصلت داشتم نه درک زندگی
مانده در میانه راه پر از تشویش مشق تو
میخوانمت دوباره شاید ببینی تو درد من
یااینکهبغضمیکشدم کهنبینم دوچشم تو
(ندا)
۲.۳k
۱۷ تیر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.