به خودم برگشتم تا که فهمیدم

به خودم برگشتم تا که فهمیدم
عشق...
در نگاه اول شکل نمی‌گیرد
عشق در چشمان‌هیچ‌کس
بی اراده تو نفس نمی‌کشد...
من عشق را علت می‌خواستم
یک دلیل برای خود را لمس کردن
دیدن و دیده شدن...
 اما در هر نگاه پر اشتیاقی...
عشق، صاحب‌خانه نیست

من در هوای شاعرانه‌ی عشق
فقط برای درد‌هایم قافیه ساختم
وزن دادم به تنهایی‌ام و...
برای رنج‌هایم، با سکوت واژه می‌ساختم

من در روبه روترین حالت  تنهایی‌ام
فهمیدم که عشق...
در التیام، دردتر می‌شود
در تمنا، نیاز‌تر می‌شود
و آشفته‌ات می‌کند
تا وام‌دارش شوی
در هر چه‌که از تو طلب‌کار است.
دیدگاه ها (۱)

اگر مرا دوست نداشته باشیدراز می‌کشم و می‌میرممرگ نه سفری بی‌...

تو را بردار و برو...جایی که فهمیده شدن اصرار می‌شودماندن،حما...

از این‌که بگویم دوستم داشته باش. که بخواهم احساست را.که بدان...

با من از پروانه شدن نگوبا من که در پیله تنهایی‌ام دلخوش به پ...

🩷💚 من عادت دارم که حال خودم را ، خودم خوب کنم که عصر های دلگ...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط