بیستون بود و تمنای دو دوست

بیستون بود و تمنای دو دوست
آزمون بود و تماشای دو عشق
کار شیرین به جهان
عشق برانگیختن است
کار فرهاد برآوردن میل دل دوست
خواه با شاه درافتادن و گستاخ شدن
خواه با کوه در آویختن است
#فریدون_مشیری
➰ 🌸 ➰ 🌸 ➰ 🌸 ➰ 🌸 ➰ 🌸 ➰ 🌸 ➰ 🌸 ➰ 🌸 ➰ 🌸 ➰ 🌸 ➰ 🌸 ➰ 🌸 ➰ 🌸 ➰ 🌸 ➰ 🌸 ➰ 🌸 ➰ 🌸 ➰ 🌸 ➰ 🌸 ➰ 🌸 ➰
دیدگاه ها (۱)

با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج حرفی بزن ای قلب مرا برده ...

💟 ✍ آمدی اما نفهمیدم تمنای تو را حیرتی دارم چو میخوانم غزله...

تو تکرار نشدنی ترین اتفاقِ روزگاری...که شاید تا سالیانِ سال ...

ای کاش چـــو پروانه پــری داشته باشم تـا گاه به کــــویت گـ...

🍁-فکر کردم با خودم دیدم حق با توئه، آدم تنهایی کار کنه خیلی ...

فرهاد عاشق بود که تیشه اش بیشتر از زبانش حرف میزد مردی که هر...

همچو من وصل تو را هیچ سزاواری هست؟یا چو من هجر تو را هیچ گرف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط