رمان دنیای من
رمان دنیای من
پارت ۴
دیانا،چیکار کنم جایی ندارم برم خونه دوباره بابام منو میده دست اونا
ارسلان، لازم نیست جایی بری
دیانا، چی
ارسلان، پاشو بیا توی خونه من تا همه چیز رو بهت بگم
دیانا، میخواستم پاشم که درد زخم پاهام باعث شد دوباره بشینم
ارسلان، متوجه شدم نمیتونه بلند شه
بغلش کردم که تعجب کرد منم خودم و زدم به راه
دیا، منو گرفت تو بغلش برد توی خونه و گذاشت رو تخت و رفت بیرون چند دقیقه بعد با جعبه کمک اولیه آمد پامو گرفت توی دستش میخواست اون ۳و۴ تا شیشه که رفته بود تو پام رو دربیاره که جیغ زدم
ار، تحمل کن تموم میشه بعد از جیغ ها و آخ گفتناش تموم شد و پماد زدم و پانس کردن
تموم شد وقتی داشتم پا میشدم چشماش رو دیدم که توش اشک جمع شده بود خیلی درد داشت دلم تا الان برای هیشکی نسوخته بود ولی نمیدونم چرا برای این دختره دیانا دلم سوخت
عشق در نگاه اول به به دیگه
پارت ۴
دیانا،چیکار کنم جایی ندارم برم خونه دوباره بابام منو میده دست اونا
ارسلان، لازم نیست جایی بری
دیانا، چی
ارسلان، پاشو بیا توی خونه من تا همه چیز رو بهت بگم
دیانا، میخواستم پاشم که درد زخم پاهام باعث شد دوباره بشینم
ارسلان، متوجه شدم نمیتونه بلند شه
بغلش کردم که تعجب کرد منم خودم و زدم به راه
دیا، منو گرفت تو بغلش برد توی خونه و گذاشت رو تخت و رفت بیرون چند دقیقه بعد با جعبه کمک اولیه آمد پامو گرفت توی دستش میخواست اون ۳و۴ تا شیشه که رفته بود تو پام رو دربیاره که جیغ زدم
ار، تحمل کن تموم میشه بعد از جیغ ها و آخ گفتناش تموم شد و پماد زدم و پانس کردن
تموم شد وقتی داشتم پا میشدم چشماش رو دیدم که توش اشک جمع شده بود خیلی درد داشت دلم تا الان برای هیشکی نسوخته بود ولی نمیدونم چرا برای این دختره دیانا دلم سوخت
عشق در نگاه اول به به دیگه
۷.۱k
۲۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.