عاشقانع هایی ی روز برفی
عاشقانع هایی ی روز برفی
P: 1
ویو ات
از خواب نازنینم با سرد درد خیلی بدی بیدارم شدم دیدم ساعت 7:20دقیقس و رفتم ط دستشویی و بعدع کارهای لازم امدم بیرون رفتم روی صندلی میزع ارایشم نشستم و موهای بلند و مشکی فرما شونع کردم ی رژ ملیه زدم و پاشدم رفتم سرع گوشیم و بعدش رفتم پایین به همه سلام دادم
ا/ت: صبح همگی بخیر
نامجون: صبح بخیر ا/ت
جیهوپ:صبح بخیر ا/ت
جین: صبح بخیر ا/ت
لیسا: صبح بخیر ا/ت
مامان و بابای ا/ت: صبحت بخیر دخترم
(نکتع بچه ها ا/ت توی شرکت طراحی لباس کار میکنع و شرکت ماله خودع ا/تع)
رفتم نشستم سرع میز و شروع به صبحانع کردم و تموم شد ازشون تشکر کردم و رفتم بالا توی اتاقم رفتم ی دوش 30مینی گرفتم و امدم بیرون موهامو خشک کردم و رفتم ی لباس مشکی و بلند پوشدم (عکسشا میزارم) و بوتاما دراوردم(عکسشا گذاشتم اسلاید سوم) از کمدم و گذاشتمون کنار تخت کیفما ورداشتم و گوشی و رژلبم و کارت و... را ورداشتم گذاشتم داخلشون و بوتاما ورداشتم رفتم پایین و از همه خدافظی کردم رفتم سمتع ماشینم و سوارش شدم رفتم شرکت
ویو کوکی
از خواب با الارع گوشیم بیدار شدم و رفتم دستشویی کاری لازمو کردم امدم بیرون ی هودی مشکی پوشیدم و ی شلوار پوشیدم رفتم پایین خدمتکار امد و گفت: ارباب صبحانع حاضر هست
سرما به علامت باشع تکون دادم و رفتم نشستم سرع میز و شروع به خوردن کردم تموم شد خدمتکار امد و ظرفارا جمع کرد رفتم طبقه ای بالا رفتم سمتع کمدم و ی کت و شلوار خفن مشکیما ورداشتم و پوشیدم کفشامم پوشیدم و رفتم طبقه پایین و رفتم سوار ماشینم شدم و به شرکتم رسیدم همه بهم تعظیم کردن و واردع اتاق شدم و مشغول چک کردنا پروندع ها شدم و امروز قرار به ی مهمونی برم
ویو ات
خستع شدم بودم به ساعت نگاع کردم ک ساعتع ۷:۴٠ شب را نشون میداد از اتاقم زدم بیرون و رفتم سمتع ماشینم و رسیدم خونع و ماشینا قفل کردم کیلیدا در اوردم از کیفم و درا باز کردم ک یهو...
P: 1
ویو ات
از خواب نازنینم با سرد درد خیلی بدی بیدارم شدم دیدم ساعت 7:20دقیقس و رفتم ط دستشویی و بعدع کارهای لازم امدم بیرون رفتم روی صندلی میزع ارایشم نشستم و موهای بلند و مشکی فرما شونع کردم ی رژ ملیه زدم و پاشدم رفتم سرع گوشیم و بعدش رفتم پایین به همه سلام دادم
ا/ت: صبح همگی بخیر
نامجون: صبح بخیر ا/ت
جیهوپ:صبح بخیر ا/ت
جین: صبح بخیر ا/ت
لیسا: صبح بخیر ا/ت
مامان و بابای ا/ت: صبحت بخیر دخترم
(نکتع بچه ها ا/ت توی شرکت طراحی لباس کار میکنع و شرکت ماله خودع ا/تع)
رفتم نشستم سرع میز و شروع به صبحانع کردم و تموم شد ازشون تشکر کردم و رفتم بالا توی اتاقم رفتم ی دوش 30مینی گرفتم و امدم بیرون موهامو خشک کردم و رفتم ی لباس مشکی و بلند پوشدم (عکسشا میزارم) و بوتاما دراوردم(عکسشا گذاشتم اسلاید سوم) از کمدم و گذاشتمون کنار تخت کیفما ورداشتم و گوشی و رژلبم و کارت و... را ورداشتم گذاشتم داخلشون و بوتاما ورداشتم رفتم پایین و از همه خدافظی کردم رفتم سمتع ماشینم و سوارش شدم رفتم شرکت
ویو کوکی
از خواب با الارع گوشیم بیدار شدم و رفتم دستشویی کاری لازمو کردم امدم بیرون ی هودی مشکی پوشیدم و ی شلوار پوشیدم رفتم پایین خدمتکار امد و گفت: ارباب صبحانع حاضر هست
سرما به علامت باشع تکون دادم و رفتم نشستم سرع میز و شروع به خوردن کردم تموم شد خدمتکار امد و ظرفارا جمع کرد رفتم طبقه ای بالا رفتم سمتع کمدم و ی کت و شلوار خفن مشکیما ورداشتم و پوشیدم کفشامم پوشیدم و رفتم طبقه پایین و رفتم سوار ماشینم شدم و به شرکتم رسیدم همه بهم تعظیم کردن و واردع اتاق شدم و مشغول چک کردنا پروندع ها شدم و امروز قرار به ی مهمونی برم
ویو ات
خستع شدم بودم به ساعت نگاع کردم ک ساعتع ۷:۴٠ شب را نشون میداد از اتاقم زدم بیرون و رفتم سمتع ماشینم و رسیدم خونع و ماشینا قفل کردم کیلیدا در اوردم از کیفم و درا باز کردم ک یهو...
۱۲.۶k
۰۳ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.