عاشقانه هایی ی روز برفی
عاشقانه هایی ی روز برفی
P: 3
تهیونگ: چه عجب آقا تشریف اوردن بعده این همه ساعت
کوک: خیله خب حالا ک امدم اینقدر غر نزن سره من(یکم داد)
تهیونگ: باشه حالا خب چی میخوری؟
کوک:ی ویسکی 100درصد
تهیونگ: اک منم ی 80 درصد
گارسون امد و سفارشمونا گرفت و 10مین بعد اورد و اقای هان جوک امد و قرار داد را بستیم و رفت
ویوا/ت
یونا خیلی مست کرد و رفت وسط و مرقصید و خوش میگذروند و من نشسته بودم و ی پسرع امد و گفت:
فیلیکس: مایل هستید لیدی برقصیم باهم؟
ا/ت: با کمایل میل مستر! 😊
رفتیم وسط همه داشتن نگاه میکردن بهمون بی اهمیت به رقصم ادامه دادم خیلی خب مرقصید(توی دلش) از پرسیدم اسمت چیه و چند سالته؟
فیلیکس: خب من فیلیکس هستم و(27)سالمه و شما؟(:
ا/ت: من ا/ت هستم و(20)سالمه و خوشبختم
فیلیکس: منم خوشبختم ا/ت
ویو فیلیکس
خیلی دختره خوشگلی بود باید ماله خودم بکنمش موهای بلند و فر مشکیش لب های پفکی و قرمز رنگ قدش بلند و اندامه هیکلش خیلی خبه(توی دلش)
ا/ت: فیلیکس من میرم دستشویی و الان میام
فیلیکس: باشع برو زود بیا🙃
رفتم دستشویی و ارایشما تمدید کردم ک یهو ی پسرع امد توی دستشویی و جیغغغغغ زدم ک خودشم ترسید
ویو کوک
بعد اینکع قرار داد را امضاء کردم و اقای هان جوک دست دادیم و رفتش منم حسابی مست شدع بودم و ی دختره را دیدم ک خیلی خوشگل بود همش چشم روش بود و داشت میرقصید رفت دشتشویی رفتم دنبالش ک منا دید و جیغغغغ زد ک با جیغش به خودم امدم
ا/ت: جیغغغغغغ ط توی دستشویی چیکار میکنی(ترسیدع)
کوک: اممم اروم باش کاریت ندارم
ا/ت: خب اک من رفتم داشتم میرفتم ک یهو دستم کشیدع شد و افتادم بغل یکی سرما اوردم بالا ک دیدم پسره منا انداختع بغل خودش
P: 3
تهیونگ: چه عجب آقا تشریف اوردن بعده این همه ساعت
کوک: خیله خب حالا ک امدم اینقدر غر نزن سره من(یکم داد)
تهیونگ: باشه حالا خب چی میخوری؟
کوک:ی ویسکی 100درصد
تهیونگ: اک منم ی 80 درصد
گارسون امد و سفارشمونا گرفت و 10مین بعد اورد و اقای هان جوک امد و قرار داد را بستیم و رفت
ویوا/ت
یونا خیلی مست کرد و رفت وسط و مرقصید و خوش میگذروند و من نشسته بودم و ی پسرع امد و گفت:
فیلیکس: مایل هستید لیدی برقصیم باهم؟
ا/ت: با کمایل میل مستر! 😊
رفتیم وسط همه داشتن نگاه میکردن بهمون بی اهمیت به رقصم ادامه دادم خیلی خب مرقصید(توی دلش) از پرسیدم اسمت چیه و چند سالته؟
فیلیکس: خب من فیلیکس هستم و(27)سالمه و شما؟(:
ا/ت: من ا/ت هستم و(20)سالمه و خوشبختم
فیلیکس: منم خوشبختم ا/ت
ویو فیلیکس
خیلی دختره خوشگلی بود باید ماله خودم بکنمش موهای بلند و فر مشکیش لب های پفکی و قرمز رنگ قدش بلند و اندامه هیکلش خیلی خبه(توی دلش)
ا/ت: فیلیکس من میرم دستشویی و الان میام
فیلیکس: باشع برو زود بیا🙃
رفتم دستشویی و ارایشما تمدید کردم ک یهو ی پسرع امد توی دستشویی و جیغغغغغ زدم ک خودشم ترسید
ویو کوک
بعد اینکع قرار داد را امضاء کردم و اقای هان جوک دست دادیم و رفتش منم حسابی مست شدع بودم و ی دختره را دیدم ک خیلی خوشگل بود همش چشم روش بود و داشت میرقصید رفت دشتشویی رفتم دنبالش ک منا دید و جیغغغغ زد ک با جیغش به خودم امدم
ا/ت: جیغغغغغغ ط توی دستشویی چیکار میکنی(ترسیدع)
کوک: اممم اروم باش کاریت ندارم
ا/ت: خب اک من رفتم داشتم میرفتم ک یهو دستم کشیدع شد و افتادم بغل یکی سرما اوردم بالا ک دیدم پسره منا انداختع بغل خودش
۴.۴k
۰۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.