•• دوستان شرط نرسیده ولی فقط بخاطره اینکه امتحانمو ریدم و
•• دوستان شرط نرسیده ولی فقط بخاطره اینکه امتحانمو ریدم و میخوام اروم شم ••
Kiss me
p 22
ات : اینا چین ؟؟؟
کوک : ه . هیچی
ات : ولی این پاکتا خیلی زیادن از کی نامه گرفتی ؟؟؟
کوک : به کارم مربوطه نیاز نیست خودتو نگران کنی بیب
ات : میشه بگی اینا چین ... لدفا
کوک : ات ... نه نمیشه ( گوشیش زنگ خورد )
مکالمه :
ته : اینا که واست فرستادم رو گرفتی
کوک : برای توعه
ته : نه اینارو یه نفر واس من فرستاد ولی همه جاش اسم تو بود و اینکه یه چیزی کنارش بود یه نامه اون تو دفتر افتاده بود
کوک : میشه نامه رو بخونی
ته : نه نمیشه الان میام اونجا
کوک: اوک
کوک ویو :
تلفن رو قطع کردم صدای جیغ ات اومد رفتم سمت اتاقش رو زمین خون ریخته بود و یه دستمال و چاقو اون چاقو خیلی اشنا بود چاقویی بود که باهاش پدر و مادرن به قتل رسیدن
هانا : چشیده کوک
کوک : ا . ات ن. نیست ( استرس . ترس )
هانا : برو کنار ببینم ...... اینا چینننننن( داد )
کوک : هانا داد نزن .
( زنگ خونه خورد )
ته : هوف کوک خودمو به سختی رسوندم
کوک : چرا
ته : بادیگارد نداشتم و یه مرده هم خیلی مشکوک دنبالم بود
کوک : خب ؟؟
ته : یه ون مشکی هم جلوی در عمارت بود از توش صدا های بدی میومد
کوک : چرا نرفتی سمتششششش ات رو بردن
ته : چ . چی
کوک : فعلا کسی ازین خونه خارج نمیشه ... فهمیدین ( داد )
همه : باشه
کوک: نامه رو بده به من
ته : بیا
نامه هه :
"" سلام به رفیق قدیمه
ممکنه چند دیقه دیگه ... چند روز دیگه ... چند ساعت دیگه
عزیز ترین فرد زندگیت رو از دست بدی
ممنکه بدونی کی رو میگم
میبینمت جئون ""
لایک : ۲۴ 💜
Kiss me
p 22
ات : اینا چین ؟؟؟
کوک : ه . هیچی
ات : ولی این پاکتا خیلی زیادن از کی نامه گرفتی ؟؟؟
کوک : به کارم مربوطه نیاز نیست خودتو نگران کنی بیب
ات : میشه بگی اینا چین ... لدفا
کوک : ات ... نه نمیشه ( گوشیش زنگ خورد )
مکالمه :
ته : اینا که واست فرستادم رو گرفتی
کوک : برای توعه
ته : نه اینارو یه نفر واس من فرستاد ولی همه جاش اسم تو بود و اینکه یه چیزی کنارش بود یه نامه اون تو دفتر افتاده بود
کوک : میشه نامه رو بخونی
ته : نه نمیشه الان میام اونجا
کوک: اوک
کوک ویو :
تلفن رو قطع کردم صدای جیغ ات اومد رفتم سمت اتاقش رو زمین خون ریخته بود و یه دستمال و چاقو اون چاقو خیلی اشنا بود چاقویی بود که باهاش پدر و مادرن به قتل رسیدن
هانا : چشیده کوک
کوک : ا . ات ن. نیست ( استرس . ترس )
هانا : برو کنار ببینم ...... اینا چینننننن( داد )
کوک : هانا داد نزن .
( زنگ خونه خورد )
ته : هوف کوک خودمو به سختی رسوندم
کوک : چرا
ته : بادیگارد نداشتم و یه مرده هم خیلی مشکوک دنبالم بود
کوک : خب ؟؟
ته : یه ون مشکی هم جلوی در عمارت بود از توش صدا های بدی میومد
کوک : چرا نرفتی سمتششششش ات رو بردن
ته : چ . چی
کوک : فعلا کسی ازین خونه خارج نمیشه ... فهمیدین ( داد )
همه : باشه
کوک: نامه رو بده به من
ته : بیا
نامه هه :
"" سلام به رفیق قدیمه
ممکنه چند دیقه دیگه ... چند روز دیگه ... چند ساعت دیگه
عزیز ترین فرد زندگیت رو از دست بدی
ممنکه بدونی کی رو میگم
میبینمت جئون ""
لایک : ۲۴ 💜
۱۱.۱k
۰۶ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.