Kiss me
Kiss me
p 20
کوک ویو :
هیوجین اینجا چه غلطی میکنهههههه
رفت یکی زد پس کلش ( اخیش)
هیوجین: یا هفت جد بنگتن
کوک : تو چه ...... میخوری اینجا ( دوستان فیکه ها )
هیوجین : هانا دعوتم کرد با گفت با دوست پسرش بیام اینجا
کوک : هانا .....
هانا : عا کوک اومدی ات کارت داره
هیوجین : هانا این بهت فش داد
کوک : زر میزنه میدونی که
هانا : اره ( تعجب )
..
ات : سلام
کوک : نزدیکت نمیشم میدونم اعصاب نداری
ات : نه بیا
کوک : اوکی ( رفت پیشش ) هیوجین اینجا چیکار میکنه
ات : هانا زنگ زد که با یونجا باهم بیان اینجا
کوک : یونجا کیه ؟؟؟
ات : دوست پسرش
کوک : اها کاشکی الان پریو......د نبودی
ات : به تو چی میرسه؟؟؟
کوک : تن....ت
ات : دیگه داری خیلی پرو میشیا ( عصبی )
کوک : باشه
ات : خسته شدم از بس اینجا موندم
کوک : بریم پایین خب
ات : اقای جذاب اونو که میتونم برم پایین میخوام از سئول بریم مسافرت
کوک : اها ... پس بیبی مون هوس مسافرت کرده
ات : مسخره جدی باش
کوک : جدیم ... بریم بوسان یک ماه بمونیم ؟؟؟
ات : بوساننننن .... واقعاااا ( رو تخت نشست )
کوک : اره
ات : کوکککککک عاشقتممم ( کوک رو بغل کرد )
کوک ویو :
خیلی وقته بغلش نکرده بودم یهو بغلم کرد خیلی حس خوبی بود دستمو گذاشتم رو کمر باریکش سرمو بردم تو گردنش نفس عمیقی کشیدم ....
کوک : منم عاشقتم ( عوق )
ات : ( همونطوری که دستاش دور گردن کوک بود صورتشو اورد جلو ) کی میریم حالاا؟؟
کوک : هروقت شما بخوای
ات : اومممم چند روز دیگه بریم
کوک : باشه .... ولی شما با من قهر نبودین ؟؟
ات : کی من ؟؟؟
کوک : بله خود تو
ات : عا اره ...
کوک : خب پس نمیریم
ات : کوکیییی تروخدا
کوک : بوسم کن تا ببرمت
ات ویو :
رفتم سمت لپش که صورتشو برگردوند 👄 گذاشت رو 👄
کوک : از قبلم بهتره ( و ادامه داد )
ات ویو:
کوک روم خیمه زده بود منو میبو.....سید که یهو در اتاق باز شد .....
لایک : ۱۹
p 20
کوک ویو :
هیوجین اینجا چه غلطی میکنهههههه
رفت یکی زد پس کلش ( اخیش)
هیوجین: یا هفت جد بنگتن
کوک : تو چه ...... میخوری اینجا ( دوستان فیکه ها )
هیوجین : هانا دعوتم کرد با گفت با دوست پسرش بیام اینجا
کوک : هانا .....
هانا : عا کوک اومدی ات کارت داره
هیوجین : هانا این بهت فش داد
کوک : زر میزنه میدونی که
هانا : اره ( تعجب )
..
ات : سلام
کوک : نزدیکت نمیشم میدونم اعصاب نداری
ات : نه بیا
کوک : اوکی ( رفت پیشش ) هیوجین اینجا چیکار میکنه
ات : هانا زنگ زد که با یونجا باهم بیان اینجا
کوک : یونجا کیه ؟؟؟
ات : دوست پسرش
کوک : اها کاشکی الان پریو......د نبودی
ات : به تو چی میرسه؟؟؟
کوک : تن....ت
ات : دیگه داری خیلی پرو میشیا ( عصبی )
کوک : باشه
ات : خسته شدم از بس اینجا موندم
کوک : بریم پایین خب
ات : اقای جذاب اونو که میتونم برم پایین میخوام از سئول بریم مسافرت
کوک : اها ... پس بیبی مون هوس مسافرت کرده
ات : مسخره جدی باش
کوک : جدیم ... بریم بوسان یک ماه بمونیم ؟؟؟
ات : بوساننننن .... واقعاااا ( رو تخت نشست )
کوک : اره
ات : کوکککککک عاشقتممم ( کوک رو بغل کرد )
کوک ویو :
خیلی وقته بغلش نکرده بودم یهو بغلم کرد خیلی حس خوبی بود دستمو گذاشتم رو کمر باریکش سرمو بردم تو گردنش نفس عمیقی کشیدم ....
کوک : منم عاشقتم ( عوق )
ات : ( همونطوری که دستاش دور گردن کوک بود صورتشو اورد جلو ) کی میریم حالاا؟؟
کوک : هروقت شما بخوای
ات : اومممم چند روز دیگه بریم
کوک : باشه .... ولی شما با من قهر نبودین ؟؟
ات : کی من ؟؟؟
کوک : بله خود تو
ات : عا اره ...
کوک : خب پس نمیریم
ات : کوکیییی تروخدا
کوک : بوسم کن تا ببرمت
ات ویو :
رفتم سمت لپش که صورتشو برگردوند 👄 گذاشت رو 👄
کوک : از قبلم بهتره ( و ادامه داد )
ات ویو:
کوک روم خیمه زده بود منو میبو.....سید که یهو در اتاق باز شد .....
لایک : ۱۹
۲۴.۷k
۰۵ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.