پارت
پارت ۲۱
خانم وکیل
بازپرس: نام و نام خانوادگی؟
~کیم یورام.
سری تکون داد و لحنش جدی تر شد
بازپرس: بسیار خب آقای کیم یورام. من بازپرس لی سانگ هستم و ایشون هم آقای پارک، کاتب جلسه هستند. همونطور که وکیلتون هم اینجا حضور دارن، باید بهتون یادآوری کنم که شما حق دارین سکوت کنید و هر حرفی که اینجا بزنید، ممکنه علیهتون در دادگاه استفاده بشه. همینطور حق دارین قبل از پاسخ دادن به هر سوالی، با وکیلتون مشورت کنید. اگر هم در هر لحظهای خواستید بازجویی متوقف بشه، کافیه اعلام کنید. ما اینجا هستیم تا درباره قتل خانم اوه یون سه که دیشب اتفاق افتاد، از شما سوالاتی بپرسیم. بازجویی ما در حال ضبط صوتی هست. متوجه شدید؟
یورام نفس عمیقی کشید و آروم گفت:
~ بله، متوجهام.
بازپرس نگاهی سریع به من انداخت و بعد دوباره به یورام خیره شد
بازپرس:خوبه. آقای کیم، بر اساس اطلاعاتی که داریم، شما آخرین فردی بودید که با خانم اوه یون سه تماس داشتید، درسته؟
یورام با تردید بهم نگاه کرد
~ من… بله، دیشب باهاش حرف زدم.
بازپرس پرونده رو باز کرد و نگاهی به چند برگه داخل اون انداخت
بازپرس: تماس شما ساعت 12:55 دقیقه شب بود. موضوع مکالمه چی بود؟
_گفت که میترسه، گفت انگار یکی داره وارد خونه اش میشه...
بازپرس: وارد شدن کسی داخل خونشون؟ چرا باید در ساعت یک نیمه شب به شما زنگ بزنه و بگه که میترسه؟ آقای کیم مقتول حدود ساعت 1:30 دقیقه به قتل رسیده. یعنی درست بعد از مکالمه شما، بعد از مکالمه رفتید به اونجا درسته؟
سریعا وارد بحث میشم:
+ جناب بازپرس، موکل بنده طبق حقوق قانونی خودش، نیازی نداره که به سوالات شما پاسخ بده، مگر اینکه با من مشورت کنه.
بازپرس:حق با شماست خانم وکیل اما این سوالی نیست که موکل شما نخوان جوابش رو بدن ،خب آقای کیم، شما نیمه شب قبل از قتل، در حوالی محل جنایت دیده شدید. نگهبان شرکت شهادت داده که شما دقیقاً همون ساعتی مقتول زنگ زده از شرکت خارج شدید. تایید میکنید؟
کیم یورام: بله، از شرکت خارج شدم.
خانم وکیل
بازپرس: نام و نام خانوادگی؟
~کیم یورام.
سری تکون داد و لحنش جدی تر شد
بازپرس: بسیار خب آقای کیم یورام. من بازپرس لی سانگ هستم و ایشون هم آقای پارک، کاتب جلسه هستند. همونطور که وکیلتون هم اینجا حضور دارن، باید بهتون یادآوری کنم که شما حق دارین سکوت کنید و هر حرفی که اینجا بزنید، ممکنه علیهتون در دادگاه استفاده بشه. همینطور حق دارین قبل از پاسخ دادن به هر سوالی، با وکیلتون مشورت کنید. اگر هم در هر لحظهای خواستید بازجویی متوقف بشه، کافیه اعلام کنید. ما اینجا هستیم تا درباره قتل خانم اوه یون سه که دیشب اتفاق افتاد، از شما سوالاتی بپرسیم. بازجویی ما در حال ضبط صوتی هست. متوجه شدید؟
یورام نفس عمیقی کشید و آروم گفت:
~ بله، متوجهام.
بازپرس نگاهی سریع به من انداخت و بعد دوباره به یورام خیره شد
بازپرس:خوبه. آقای کیم، بر اساس اطلاعاتی که داریم، شما آخرین فردی بودید که با خانم اوه یون سه تماس داشتید، درسته؟
یورام با تردید بهم نگاه کرد
~ من… بله، دیشب باهاش حرف زدم.
بازپرس پرونده رو باز کرد و نگاهی به چند برگه داخل اون انداخت
بازپرس: تماس شما ساعت 12:55 دقیقه شب بود. موضوع مکالمه چی بود؟
_گفت که میترسه، گفت انگار یکی داره وارد خونه اش میشه...
بازپرس: وارد شدن کسی داخل خونشون؟ چرا باید در ساعت یک نیمه شب به شما زنگ بزنه و بگه که میترسه؟ آقای کیم مقتول حدود ساعت 1:30 دقیقه به قتل رسیده. یعنی درست بعد از مکالمه شما، بعد از مکالمه رفتید به اونجا درسته؟
سریعا وارد بحث میشم:
+ جناب بازپرس، موکل بنده طبق حقوق قانونی خودش، نیازی نداره که به سوالات شما پاسخ بده، مگر اینکه با من مشورت کنه.
بازپرس:حق با شماست خانم وکیل اما این سوالی نیست که موکل شما نخوان جوابش رو بدن ،خب آقای کیم، شما نیمه شب قبل از قتل، در حوالی محل جنایت دیده شدید. نگهبان شرکت شهادت داده که شما دقیقاً همون ساعتی مقتول زنگ زده از شرکت خارج شدید. تایید میکنید؟
کیم یورام: بله، از شرکت خارج شدم.
- ۱.۷k
- ۱۸ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط