رفتیم پایین
_رفتیم پایین
٪حرفاتون تموم شد
+_بله
٪خوبه پس فردا شب عروسی فردا صبح میرین خرید
+_چشم
٪خب ما میریم
&چقدر زود
٪نه بچه ها باید زود بخواین فردا کار دارن
& بله خوش اومدین
* ممنون
_خدافظ
+خدافظ درو بستیم و من رفتم اتاقم تا صبح گریه کردم ساعت ۸ بلند شدم رفتم صورتمو شستم و رفتم یه لباس پوشیدم و یه خط چشم و یه رژ که صدای گوشیم دراومد
_بیا پایین
+باشه
رفتم پایین و سوار ماشین شدم
+سلام
_هوم
+عادت داشتم به این لحن ها بابام هم اینجوری حرف میزنه
لبخند غمگینی زدم
۱۵دقیقه بعد
_پیاده شو
+باشه رفتین تو یه مغازه و لباس عروسی خریدیدم بدون تن کردن خریدمش نذاشتم اون بگیره
_هه نکنه میخوای باهات مهربون باشم که حساب کردی
+نه خیر من مهربونی بعد ۱۲ سالگیم ندیدم
_هه از این به بعدم قرار نیست ببینی زندگی رو برات جهنم میکنم
+باشه ممنون میشم
رفتم سالن ارایش و منو ارایش کردن و رفتیم طالار همه اونده بودن همه از دوستای جونگ کوک و خانوادش و دوست های بابام بود ولی من هه هیچکس و نداشتم
پدر کلیسا : ......... وکیلم ( حال ندارم 😂)
_بله
پدر کلیسا : ........ وکیلم
+بله
=مبارکه همو ببوسین ،ببوسین
+چ.چی اروم گفتم ولی جونگ کوک شنید
_رفتم و شصتمو گذاشتم رو لباس خودش و خودم هیچ کس نفهمید و بوسیدیم همو با شصت ههه
+رفتیم عمارت خودمون ههه خودمون رسیدیم
_اتاقامون جداست وقتی کسی میاد میریم تو اون اتاقه ( یه اتاقی رو اشاره کرد)
قوانین : سر و صدا تو این عمارت ممنوع
منو ارباب صدا میکنی
صبح ها ساعت ۶ بیداری و خدمتکاری میکنی
هر کدوم و انجام ندی تنبیه میشی
+واقعا خیلی خوش حالم که قراره بمیرم
چشم
_رفت اتاقش برام عجیب بود
+ببخشید ارباب من فردا باید برم جایی اگه میشه فردا رو هیچ کاری نکنم
_ هوم .... حتما میخواد بره هرزه بازی ( تودلش )
+فردا باید میرفتم دکتر
٪حرفاتون تموم شد
+_بله
٪خوبه پس فردا شب عروسی فردا صبح میرین خرید
+_چشم
٪خب ما میریم
&چقدر زود
٪نه بچه ها باید زود بخواین فردا کار دارن
& بله خوش اومدین
* ممنون
_خدافظ
+خدافظ درو بستیم و من رفتم اتاقم تا صبح گریه کردم ساعت ۸ بلند شدم رفتم صورتمو شستم و رفتم یه لباس پوشیدم و یه خط چشم و یه رژ که صدای گوشیم دراومد
_بیا پایین
+باشه
رفتم پایین و سوار ماشین شدم
+سلام
_هوم
+عادت داشتم به این لحن ها بابام هم اینجوری حرف میزنه
لبخند غمگینی زدم
۱۵دقیقه بعد
_پیاده شو
+باشه رفتین تو یه مغازه و لباس عروسی خریدیدم بدون تن کردن خریدمش نذاشتم اون بگیره
_هه نکنه میخوای باهات مهربون باشم که حساب کردی
+نه خیر من مهربونی بعد ۱۲ سالگیم ندیدم
_هه از این به بعدم قرار نیست ببینی زندگی رو برات جهنم میکنم
+باشه ممنون میشم
رفتم سالن ارایش و منو ارایش کردن و رفتیم طالار همه اونده بودن همه از دوستای جونگ کوک و خانوادش و دوست های بابام بود ولی من هه هیچکس و نداشتم
پدر کلیسا : ......... وکیلم ( حال ندارم 😂)
_بله
پدر کلیسا : ........ وکیلم
+بله
=مبارکه همو ببوسین ،ببوسین
+چ.چی اروم گفتم ولی جونگ کوک شنید
_رفتم و شصتمو گذاشتم رو لباس خودش و خودم هیچ کس نفهمید و بوسیدیم همو با شصت ههه
+رفتیم عمارت خودمون ههه خودمون رسیدیم
_اتاقامون جداست وقتی کسی میاد میریم تو اون اتاقه ( یه اتاقی رو اشاره کرد)
قوانین : سر و صدا تو این عمارت ممنوع
منو ارباب صدا میکنی
صبح ها ساعت ۶ بیداری و خدمتکاری میکنی
هر کدوم و انجام ندی تنبیه میشی
+واقعا خیلی خوش حالم که قراره بمیرم
چشم
_رفت اتاقش برام عجیب بود
+ببخشید ارباب من فردا باید برم جایی اگه میشه فردا رو هیچ کاری نکنم
_ هوم .... حتما میخواد بره هرزه بازی ( تودلش )
+فردا باید میرفتم دکتر
۳۴.۸k
۰۲ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.