+تا ببینم تا چه حدی افردم وقتی تو اتاق تنهام یا هر جیی که
+تا ببینم تا چه حدی افردم وقتی تو اتاق تنهام یا هر جیی که تنهام افسردگی خود به خود میادسراغم
دوباره شروع کردم گریه کردن ولی خیلی اروم
+صبح بلند شدم رفتم پایین یه آب خوردم کوک و میدم که داره میاد صبحونرو براش اماده کردم
_صبح بلند شدم رفتم پااین دیدم ا.ت صبحونرو اماده کرده
+سلام من میرمحاضر شم برم بیرون
_هوم
+رفتم حاظر شدم و سریع زدم بیرون
و ۲ ساعتی تو بیمارستان بودم جواب ازمایش اومد ( من از افردگی خبری ندارم )
+هه خیلی بد بود وضعم بهتر
ازمایش رو گذاشتم تو کیفم و فتم عمارت کوک با گوشی بود داشتم میرفتم بالا
_سلامت کو
+ببخشید سلام
_هوم حالا گمشو
+بااجازه
جواب ازمایش و انداختم تو کشو بغل تخت من ی کوک و دوست داشتم جدیدا ولی اون هه نه ولش کن
_اهه چقدر رو عصابه یه نقشه داشتم رفتم یه دختر از بار اوردمو به جای دوست دخترم جا زدم
+صبح بلند شدم و دست و صورتمو شستم رفتم پایین به دیدن اون صحنه تو چشمام اشک جمع شد ولی پاکش کردم یه دختر و پای کوک بود رفتم صبحونه اماده کردم گذاشتمجلوشون بفرمایید ارباب
+رفتم تو اشپز خونه که اون دختره اومد دنبالم
علامت ختره لیا [
[ نزدیک عشق من نمیشی فهمیدی
+ببین خانم من اینجا خدمتکارم و قصد بهم زدن رابطه شما هم ندارم
[ هه
+برای خودم که قهموه ریخته بودمو رو خودش خالی کرد هی چیکار میکنی
[ من چی کار میکنم تو چی کار میکنی چرا قهوه ریختی روم عشقممم
_چیکار کردی هرزه ( به ا.ت)
+ارباب بخدا کار من نبود خودش
_دستشو کشیدم و بردمش تو اتاق شکنجبه شلاق و برداشتم ۲ ساعت زدمش خیلی جیغ زد
و رفتم بیرون و تو اتاق با دوبرین بهش نگاه میکرد اون دخت ه لیا هم رفته بود این چرا اینجوری میکرد
+نفسمنمی اومد بالا ( تنگی نفس ) سعی میکردم نفس بکشم ولی نمیتونستم اتاق تاریک بود میترسیدم و نفسم بالا نمیاومد زمین و جنگ میزدم
دوباره شروع کردم گریه کردن ولی خیلی اروم
+صبح بلند شدم رفتم پایین یه آب خوردم کوک و میدم که داره میاد صبحونرو براش اماده کردم
_صبح بلند شدم رفتم پااین دیدم ا.ت صبحونرو اماده کرده
+سلام من میرمحاضر شم برم بیرون
_هوم
+رفتم حاظر شدم و سریع زدم بیرون
و ۲ ساعتی تو بیمارستان بودم جواب ازمایش اومد ( من از افردگی خبری ندارم )
+هه خیلی بد بود وضعم بهتر
ازمایش رو گذاشتم تو کیفم و فتم عمارت کوک با گوشی بود داشتم میرفتم بالا
_سلامت کو
+ببخشید سلام
_هوم حالا گمشو
+بااجازه
جواب ازمایش و انداختم تو کشو بغل تخت من ی کوک و دوست داشتم جدیدا ولی اون هه نه ولش کن
_اهه چقدر رو عصابه یه نقشه داشتم رفتم یه دختر از بار اوردمو به جای دوست دخترم جا زدم
+صبح بلند شدم و دست و صورتمو شستم رفتم پایین به دیدن اون صحنه تو چشمام اشک جمع شد ولی پاکش کردم یه دختر و پای کوک بود رفتم صبحونه اماده کردم گذاشتمجلوشون بفرمایید ارباب
+رفتم تو اشپز خونه که اون دختره اومد دنبالم
علامت ختره لیا [
[ نزدیک عشق من نمیشی فهمیدی
+ببین خانم من اینجا خدمتکارم و قصد بهم زدن رابطه شما هم ندارم
[ هه
+برای خودم که قهموه ریخته بودمو رو خودش خالی کرد هی چیکار میکنی
[ من چی کار میکنم تو چی کار میکنی چرا قهوه ریختی روم عشقممم
_چیکار کردی هرزه ( به ا.ت)
+ارباب بخدا کار من نبود خودش
_دستشو کشیدم و بردمش تو اتاق شکنجبه شلاق و برداشتم ۲ ساعت زدمش خیلی جیغ زد
و رفتم بیرون و تو اتاق با دوبرین بهش نگاه میکرد اون دخت ه لیا هم رفته بود این چرا اینجوری میکرد
+نفسمنمی اومد بالا ( تنگی نفس ) سعی میکردم نفس بکشم ولی نمیتونستم اتاق تاریک بود میترسیدم و نفسم بالا نمیاومد زمین و جنگ میزدم
۴۰.۵k
۰۲ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.