*پارت هفتم*
ولی اخه اون که اصن اهل این چیزا
نبود.الان جفتشون مستن و حالشون هم دست خودشون نیست.
-ا/ت؟ خوبی؟ تو... تو مست کردی؟
+عه اومدی؟ گفتم منم یه بار امتحان کنم(با خنده)
-اه تو اصن حالت خوب نیست .چقدر ظرفیتت کمه.
بغلش کرد و بردتش تو اتاقش.
+خیلی بدی. تولدم و یادت رفت. من فک کردم سوپرایزم میکنی. برای
همین یه لباس قشنگ پوشیدمو گفتم امشب باهم یکم نوشیدنی بخوریم.
باز رفتی بار؟
-ا/ت معذرت میخوام. یکی از شریکام زنگ زد و تهدیدم کرد. منم
مجبور شدم. اون مجبورم کرد مست کنم.
+یعنی همش تقصیر شریکته نه؟ اوکی مشکلی نیست
-قهر نکن دیگه. ببین فردا تولدتو باهم جشن میگیریم.
ا/ت :
حسابی مست بودم. دلم یکم شیطنت میخواست. اره درسته من اهل این
کارا نبودم ولی ادم عاشق وقتی مسته دیگه کامل تغییر میکنه
+یونگیا.میگم میشه الان جبرانش کنی؟
-ا.ت چی داری میگی؟
+میگم جبران کن برام
-تو الان مستی بعدا پشیمون میشی
+تولدمو که یادت رفته الانم اینجوری میکنی ؟
-خودتم میدونی برای من کاری ندا....
+پس انجامش بده
دستشو برد لای موهاش کشید بعد اومد سمتم بغلم کرد و برد سمت اتاق
خودش . انداختم رو تخت و خودش روم خیمه زد . لباشو گذاشت رو لبام ، جوری میمکید لبام رو که احساس خون مردگی کردم بعد چند دقیقه از لبام جدا شد و کلشو کرد تو گردنم کیس مارک گذاشت طوری مک میزد که مطمئن بودم جاش میمونه یهو گردنمو گاز گرفت که
جیغم دراومد . دستم رفت سمت دکمه های پیرهنشو باز کردم دستش
اومد سمت لباسم . حالم خراب بود و حرکاتم دست خودم نبود . چشامو
بستم و هیچی احساس نکردم تا یه چیزیو توم احساس کردم . از حالت
مستی در اومدم جیغ زدم
+درششش بیارررررر
-یااااا ا.ت خودت خواستی
+اهههههههه
-یکم تحمل کن الان دردش میشه لذت
+اییییییی درد هققق درد دارهههه
دستشو کشید رو گونه هام .
و شروع به ضربه زدن کرد . و با ضربه زدن به یه نقطه آه و ناله هاممیدونم یکم وایسا شروع شد . ضربه هاشو تو همون نقطه ادامه داد . که یهو موج لذتو احساس کردم اونم بعد چند ضربه ازم کشید بیرون و بغلم خوابید .
+تا دیر وقت منتظرت بودم
-یکی از شرکام که الان کل سرمایم دستشه تهدیدم کرد
+که نیای خونه؟
-ا.ت مسخره نکن جدی میگم گفت برم بار
+من اونقدرام خر نیستم یونگی
-چرا باور نمیکنی؟
+توقع داری باور کنم؟ میخواستی بری بار لاقل میگفتی من میخوابیدم
تا دو شب منتظرت نمیموندم
-بهت میگم تهدیدم کرد که سرمایمو به فنا میبره بعدم گفت میخواد باهاشون مواد بخره منم قاطی کردم و از عصبانیت مست کردم
باور کن ا.ت خودت میدونی چقدر دوست دارم
بغلم کرد گذاشت رو سینش .
-باور کردی؟
خیلی صداش صادقانه بود
شرایط:
Like:30
Comment:10
نبود.الان جفتشون مستن و حالشون هم دست خودشون نیست.
-ا/ت؟ خوبی؟ تو... تو مست کردی؟
+عه اومدی؟ گفتم منم یه بار امتحان کنم(با خنده)
-اه تو اصن حالت خوب نیست .چقدر ظرفیتت کمه.
بغلش کرد و بردتش تو اتاقش.
+خیلی بدی. تولدم و یادت رفت. من فک کردم سوپرایزم میکنی. برای
همین یه لباس قشنگ پوشیدمو گفتم امشب باهم یکم نوشیدنی بخوریم.
باز رفتی بار؟
-ا/ت معذرت میخوام. یکی از شریکام زنگ زد و تهدیدم کرد. منم
مجبور شدم. اون مجبورم کرد مست کنم.
+یعنی همش تقصیر شریکته نه؟ اوکی مشکلی نیست
-قهر نکن دیگه. ببین فردا تولدتو باهم جشن میگیریم.
ا/ت :
حسابی مست بودم. دلم یکم شیطنت میخواست. اره درسته من اهل این
کارا نبودم ولی ادم عاشق وقتی مسته دیگه کامل تغییر میکنه
+یونگیا.میگم میشه الان جبرانش کنی؟
-ا.ت چی داری میگی؟
+میگم جبران کن برام
-تو الان مستی بعدا پشیمون میشی
+تولدمو که یادت رفته الانم اینجوری میکنی ؟
-خودتم میدونی برای من کاری ندا....
+پس انجامش بده
دستشو برد لای موهاش کشید بعد اومد سمتم بغلم کرد و برد سمت اتاق
خودش . انداختم رو تخت و خودش روم خیمه زد . لباشو گذاشت رو لبام ، جوری میمکید لبام رو که احساس خون مردگی کردم بعد چند دقیقه از لبام جدا شد و کلشو کرد تو گردنم کیس مارک گذاشت طوری مک میزد که مطمئن بودم جاش میمونه یهو گردنمو گاز گرفت که
جیغم دراومد . دستم رفت سمت دکمه های پیرهنشو باز کردم دستش
اومد سمت لباسم . حالم خراب بود و حرکاتم دست خودم نبود . چشامو
بستم و هیچی احساس نکردم تا یه چیزیو توم احساس کردم . از حالت
مستی در اومدم جیغ زدم
+درششش بیارررررر
-یااااا ا.ت خودت خواستی
+اهههههههه
-یکم تحمل کن الان دردش میشه لذت
+اییییییی درد هققق درد دارهههه
دستشو کشید رو گونه هام .
و شروع به ضربه زدن کرد . و با ضربه زدن به یه نقطه آه و ناله هاممیدونم یکم وایسا شروع شد . ضربه هاشو تو همون نقطه ادامه داد . که یهو موج لذتو احساس کردم اونم بعد چند ضربه ازم کشید بیرون و بغلم خوابید .
+تا دیر وقت منتظرت بودم
-یکی از شرکام که الان کل سرمایم دستشه تهدیدم کرد
+که نیای خونه؟
-ا.ت مسخره نکن جدی میگم گفت برم بار
+من اونقدرام خر نیستم یونگی
-چرا باور نمیکنی؟
+توقع داری باور کنم؟ میخواستی بری بار لاقل میگفتی من میخوابیدم
تا دو شب منتظرت نمیموندم
-بهت میگم تهدیدم کرد که سرمایمو به فنا میبره بعدم گفت میخواد باهاشون مواد بخره منم قاطی کردم و از عصبانیت مست کردم
باور کن ا.ت خودت میدونی چقدر دوست دارم
بغلم کرد گذاشت رو سینش .
-باور کردی؟
خیلی صداش صادقانه بود
شرایط:
Like:30
Comment:10
۳۱.۶k
۱۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.