برده عشق
برده عشق
P⁶
باریش برف بیشتر و بیشتر شده بود..هوا مه آلود بود که حتی نمیشد یه قدم جلوتر رو دید..
خونه مون که تو یه مزرعه بود از شهر نیم ساعتی فاصله داشت.
نزدیک لو مان بودیم که ..ژنرال گوشهی از خیابان ماشین رو پارک کرد..
جیمین: باید شب رو اینجا بمونیم..ممکنه واسه باریش برف..مسیر رو بسته باشن..
الیزه: کجا بمونیم..
جیمین: اینجا یه هتله..میتونیم شب رو اونجا بمونیم..
الیزه: باشه..
دوباره ماشین رو روشن کرد و بعد از ۱۰ دقیقه جلو یه ساختمون وایستاد..
جیمین: میتونین..برین تو..من ماشین رو پارک کرده میام..
الیزه: باشه..
ساکم رو برداشتم و از ماشین پیاده شدم..
وارد ساختمون شدم..جلوتر رفتم و روبرو میز وایستادم و زنگ کوچولو که روش بود رو فشار دادم که از پایین میز یکی بلند شد..
&: بله چی کمکی میتونم مادام.؟
الیزه: سلام..دوتا اتاق میخواستم..
دوطرفم رو نگاه کرد و گفت
&: اما شما که یه نفرین!
الیزه: نفر دوم داره ماشین رو پارک میکنه..
&:کارت شناسایی لطفا..
کارتم رو از تو کیفم برداشتم کف دستش گذاشتم..بعد از انجام دادن کار های لازم..یه کلید بهم داد.
که ژنرالم اومد..
جیمین:کارتون انجام شد..
الیزه: بله..
کارت شناساییش رو از جیب کتش درآورد اما تا خواست به اون پسره بده پسره گفت
&:متاسفانه فقط ۱ اتاق دیگه داشتیم
جیمین: اوه چه بد..
الیزه: الان چیکار کنیم؟
جیمین: شما برین اتاق تون..من تو ماشین میخوابم
الیزه: نه..نمیتونم....
جیمین: پس چیکار کنم.
الیزه: میتونین تو اتاق من باشین..
جیمین: نه نمیخوام اذیتتون کنم..
الیزه: این چه حرفیه..شما بهم کمک کردین...نمیتونم ببينم شما تو ماشین بخوابین..
جیمین: اگه اذیت نمیشی..باشه..
الیزه: ممنون..
جیمین:میشه بگین اتاقمون کجاست؟
&:البته..دنبالم بیاین..
جلوتر از منو ژنرال راه افتاد..ژنرال قدمی جلوتر از من بود و منم پشت سرش..
از پله ها بالا رفتيم...وارد راهرو طبقه دوم شدیم..جلوتر جلو در یه اتاق ایستاد..
&:بفرمايند..
الیزه: ممنون..
جیمین: میتونین برین..
قفل درو با کلید باز کردم..دستگیره رو به پایین فشار دادم و درد هُل دادم تا باز شد.
رفتم تو که بعدی من ژنرال وارد اتاق شد..درو بستم..یه راهرو کوچیک چند قدمی بود و بعدش یه اتاق نسبتا بزرگ..یه تخت دونفره با یه کاناپه و یه کمد..
تو راهرو یه در بود که مطمئنم حمومه..
ساک و کیفم رو روی کاناپه گذاشتم و خودمم روش نشستم..به تخت نگاهی کردم..یعنی کدومون اونجا بخوابیم؟
غلط املایی بود معذرت 💫
نظرتون چیه فیک جیهوپ رو هم کنار این فیک بزارم..
P⁶
باریش برف بیشتر و بیشتر شده بود..هوا مه آلود بود که حتی نمیشد یه قدم جلوتر رو دید..
خونه مون که تو یه مزرعه بود از شهر نیم ساعتی فاصله داشت.
نزدیک لو مان بودیم که ..ژنرال گوشهی از خیابان ماشین رو پارک کرد..
جیمین: باید شب رو اینجا بمونیم..ممکنه واسه باریش برف..مسیر رو بسته باشن..
الیزه: کجا بمونیم..
جیمین: اینجا یه هتله..میتونیم شب رو اونجا بمونیم..
الیزه: باشه..
دوباره ماشین رو روشن کرد و بعد از ۱۰ دقیقه جلو یه ساختمون وایستاد..
جیمین: میتونین..برین تو..من ماشین رو پارک کرده میام..
الیزه: باشه..
ساکم رو برداشتم و از ماشین پیاده شدم..
وارد ساختمون شدم..جلوتر رفتم و روبرو میز وایستادم و زنگ کوچولو که روش بود رو فشار دادم که از پایین میز یکی بلند شد..
&: بله چی کمکی میتونم مادام.؟
الیزه: سلام..دوتا اتاق میخواستم..
دوطرفم رو نگاه کرد و گفت
&: اما شما که یه نفرین!
الیزه: نفر دوم داره ماشین رو پارک میکنه..
&:کارت شناسایی لطفا..
کارتم رو از تو کیفم برداشتم کف دستش گذاشتم..بعد از انجام دادن کار های لازم..یه کلید بهم داد.
که ژنرالم اومد..
جیمین:کارتون انجام شد..
الیزه: بله..
کارت شناساییش رو از جیب کتش درآورد اما تا خواست به اون پسره بده پسره گفت
&:متاسفانه فقط ۱ اتاق دیگه داشتیم
جیمین: اوه چه بد..
الیزه: الان چیکار کنیم؟
جیمین: شما برین اتاق تون..من تو ماشین میخوابم
الیزه: نه..نمیتونم....
جیمین: پس چیکار کنم.
الیزه: میتونین تو اتاق من باشین..
جیمین: نه نمیخوام اذیتتون کنم..
الیزه: این چه حرفیه..شما بهم کمک کردین...نمیتونم ببينم شما تو ماشین بخوابین..
جیمین: اگه اذیت نمیشی..باشه..
الیزه: ممنون..
جیمین:میشه بگین اتاقمون کجاست؟
&:البته..دنبالم بیاین..
جلوتر از منو ژنرال راه افتاد..ژنرال قدمی جلوتر از من بود و منم پشت سرش..
از پله ها بالا رفتيم...وارد راهرو طبقه دوم شدیم..جلوتر جلو در یه اتاق ایستاد..
&:بفرمايند..
الیزه: ممنون..
جیمین: میتونین برین..
قفل درو با کلید باز کردم..دستگیره رو به پایین فشار دادم و درد هُل دادم تا باز شد.
رفتم تو که بعدی من ژنرال وارد اتاق شد..درو بستم..یه راهرو کوچیک چند قدمی بود و بعدش یه اتاق نسبتا بزرگ..یه تخت دونفره با یه کاناپه و یه کمد..
تو راهرو یه در بود که مطمئنم حمومه..
ساک و کیفم رو روی کاناپه گذاشتم و خودمم روش نشستم..به تخت نگاهی کردم..یعنی کدومون اونجا بخوابیم؟
غلط املایی بود معذرت 💫
نظرتون چیه فیک جیهوپ رو هم کنار این فیک بزارم..
۱۷.۶k
۲۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.