پارت [36]
پارت [36]
یونگی:میتونی بری
دکتر:بله چشم
ا/ت:یونگی
یونگی:هوم؟
ا/ت:خوشحال نیستی داریم بچه دار میشیم؟
یونگی:بچرو میندازی(سرد)
ا/ت:چ...چی من..من نمیخوام بچرو بندازم(بغض)
یونگی:همین که گفتم(سرد)
ا/ت:(گریه)
یونگی:میریم خونه همین امشب
ا/ت:ا....اما یونگی
یونگی:انقدر نگو یونگی ساکت شو(داد)
ا/ت:ب...باشه(گریه)
کوک زنگ زد به یونگی
یونگی:چیه؟
کوک:خوبی؟
یونگی:اره چیکار داری؟
کوک:میخواستم بگم ما میخوایم امشب برگردیم خونه
یونگی:اتفاقا ماهم میخوایم برگردیم
کوک:اوکی کاری نداری؟
یونگی:نع خدافظ
کوک:بای...
ویو یونگی تو دلش:باید امشب نقشرو بکشم
ادامع دارد....
شرط:
لایک:15
کامنت:15
یونگی:میتونی بری
دکتر:بله چشم
ا/ت:یونگی
یونگی:هوم؟
ا/ت:خوشحال نیستی داریم بچه دار میشیم؟
یونگی:بچرو میندازی(سرد)
ا/ت:چ...چی من..من نمیخوام بچرو بندازم(بغض)
یونگی:همین که گفتم(سرد)
ا/ت:(گریه)
یونگی:میریم خونه همین امشب
ا/ت:ا....اما یونگی
یونگی:انقدر نگو یونگی ساکت شو(داد)
ا/ت:ب...باشه(گریه)
کوک زنگ زد به یونگی
یونگی:چیه؟
کوک:خوبی؟
یونگی:اره چیکار داری؟
کوک:میخواستم بگم ما میخوایم امشب برگردیم خونه
یونگی:اتفاقا ماهم میخوایم برگردیم
کوک:اوکی کاری نداری؟
یونگی:نع خدافظ
کوک:بای...
ویو یونگی تو دلش:باید امشب نقشرو بکشم
ادامع دارد....
شرط:
لایک:15
کامنت:15
۱۰.۰k
۲۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.