بخاطر تولد هوپی همه جمع شده بودین دور هم و با جین خیلی گر
بخاطر تولد هوپی همه جمع شده بودین دور هم و با جین خیلی گرم گرفته بودی... داشتین راجبه اخلاقای بد جیمین حرف میزدین و مسخرش میکردین:
×حالا این چیزی نیس ا.ت ، اون موقع تو تور همیشه بعد اجرا گریه میکرد و میگفت اگه آرمیا دوست نداشته باشن چی!
+واااای بسه دل درد گرفتمم
×حالا یه بارم تو خواب راه میرفت خورد به در چشاشو باز کرد شروع کرد به گریه کردن!
اشکایی که از شدت خنده تو چشمات حلقه بسته بودنو پاک کردی و همچنان به ریسه رفتنت ادامه میدادی که یهو چشمت به جیمین افتاد که داشت با یه چهره ی ترسناک نگات میکنه..
_خوش خنده شدی خانم ا.ت
#JM ⋱
⊱• ──────── •⊰
#J_u_n_g_k_o_o_k ༒
×حالا این چیزی نیس ا.ت ، اون موقع تو تور همیشه بعد اجرا گریه میکرد و میگفت اگه آرمیا دوست نداشته باشن چی!
+واااای بسه دل درد گرفتمم
×حالا یه بارم تو خواب راه میرفت خورد به در چشاشو باز کرد شروع کرد به گریه کردن!
اشکایی که از شدت خنده تو چشمات حلقه بسته بودنو پاک کردی و همچنان به ریسه رفتنت ادامه میدادی که یهو چشمت به جیمین افتاد که داشت با یه چهره ی ترسناک نگات میکنه..
_خوش خنده شدی خانم ا.ت
#JM ⋱
⊱• ──────── •⊰
#J_u_n_g_k_o_o_k ༒
۶.۴k
۲۰ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.