عشقی از جنس نفرت

عشقی از جنس نفرت
پارت۳
+ ممنون
£خواهش میکنم (علامت چچیسو£اینه
زنگ خورد و معلم اومد و درس شروع کرد
ویو به چند ماه بعد
ا/ت ویو
الان من خیلی با چیسو و لونا صمیمی شدم ولی بیشتر چیسو(راستی کوک و چیسو تو فیک خواهر و برادرن )
امشب چیسو مارو به یه مهمونی تو بار دعوت کرد مهمونی ساعت۸:۰۰بود و الان ساعت۶:۴۷رفتم یه دوش۲۰مینی گرفتم اومدم بیرون موهام رو خشک کردم و بهشون حالت دادم رفتم یه لباس باز انتخواب کردم و یکم آرایش کردم
نگاه ساعت کردم ساعت۷:۵۴دقیقس یهو گوشیم زنگ خورد
∆کجایی پس
+من آمادم
∆اوکی دو دقیقه دیگه دم در باش
+باشه
بعد رفتم پایین یهو صدا بود ماشی اومد
ا/ت تو ذهنش چه سریع اومد
+سلااام الاغ خوشگلم
∆سلام میمون یه دنده
+اوکی،بسه بریمممم
∆بریمم
رفتیم اونجا بوی مشروب و سیگار خیلی زیاد بود
رفتم اونجا
اوه شت کوک هم اونجا بود کلی دختر بهش چسبیده بودن و خودشون رو بهش میمالیدن اه جنده های چندش هرچند کوک بهشون محل سگ نمی داد
بدون محل به کوک رفتم پیش چیسو
کوک ویو
تو بار بودیم کلی دخترم دروم بودن و خودشون رو بهم میمالیدن اه هرزه های لعنتی یهو ا/ت رو دیدم چقدر جذاب شده بود،نه کوک داری چی میگی

اینم از پارت سه آرایش و لباس ات رو تو اسلاید بعدی میزارم
حمایت؟
دیدگاه ها (۵)

سناریو بی تی اس درخواستیوقتی دزدیدنت و تو خونه پیش مامانشون ...

درخواستی چجور دوست پسریه از شوگادوست داره در هر موقعیتی ببوس...

عشقی از جنس نفرتپارت۲ویو ا/تمعلم رفت سر کلاس بهم گفت منتظر ب...

عشقی از جنس نفرت پارت۱سلام من ا/ت هستم چند سال پیش تی یک حاد...

ویو ا،ت صبح از خواب پاشدم رفتم دست و صورتمو شستم کارای لازم ...

تکپارتی از کوک

پارت 10 بادیگارد رفت بیرون و جعبه رو باز کردم دیدم یه لباس خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط