ات ویو

ا/ت ویو
با چیزی که کوک گفت پشمام ریخت تو شورتم
کوک: من دوست دارم تو درست مثل یه خورشید تو زندگیم هستی جوری که اگه نباشی من تو تاریکی شب فرو میرم
ا/ت: عشق ؟ از عشق با من حرف نزن جئون جونگکوک من تو زندگیم عشقی از کسی دریافت نکردم
کوک: بزار اولین نفری باشم که تو زندگیت ازش عشق دریافت میکنی توهم اولین نفری باشی که عاشق شدنو بهم یاد دادی
ا/ت: رفتم جلو بوسه ای رو لبش گذاشتم کشیدم عقب
کوک : این الان یعنی چی یعنی قبول کردی
ا/ت: اسکل مثلا مافیایی هنوز نفهمیدی
کوک:بیب من جلوی تو یه خرگوش احمق بیشتر نیستم [ دست ا/تو گرفت کشید سمت خودش و ا/ت تو بغلش افتاد شروع کرد به بوسیدنش]
پایان....

خب این فیکم تمام شد چون خیلیا گفتن پایان خوش باشه صو...

نظرتون رو درباره این فیک بگین :)