ببخشید معذرت میخوام

ببخشید… معذرت میخوام…
×خیلی خب ..گریه نکن ..برو تو هم یه چیزی بپوش سریع تر بریم بیرون از خونه اینا دارن عصبیم میکنن
+باشه صبر کن لباس بپوشم
ا/ت رفت تو اتاق که مانتو بپوشه با رفتنش بیتا به سمتم اومد ..
بیتا:  جایی میرین?.. میخوای دودقیقه ای زنگ بزنم به یکی و بگم با ماشین ا/ت رو زیر بگیره ? بدزدتش یا بکشتش?!
×خفه شوووووو
بیتا : خوب نگاه کن… الو امروز حول و هوش یک ساعت دیگه همونجای اول تمومش کن ..یه پسر جوون که کره ایه کنار اون دخترست… اسیبی نباید به پسره برسه فهمیدی? خوبه ..
×تو…???
بیتا : اره من… حالا اگه پاتونو از این خونه بیرون بزارین دوست دختر عزیزت میمیره… انتخاب کن جئون جونگ کوک ..من و انتخاب میکنی و باهاش اجازه میدی دوست دخترت زنده بمونه یا اونو انتخاب میکنی که من مجبور شم بکشمش ??!هوممم?? کدومش???
×تو مریضی… فکر کردی با این کارات من عاشقت میشم ???!من ازت متنفرم
بیتا:  نفرت خودش یه نوع عشقه عزیزم
×تو واقعا مریضی…
+عشقممم.. من حاضرم
×ا/ت یکم سرم درد میکنه ..افتابم خیلی تنده میگم بیا نریم ..همینجا فیلم میبینیم
+اوووم.. باشه ..عووف بزار دوباره اینارو از تنم دربیارم الان میام
بیتا : افرین انتخاب خوبی بود :)
×هر جور دوست داری برداشت کن… من چون عاشقشم اینکارو کردم… عاشق اووون...
بیتا : یه روز پشیمون میشی… پس سعی کن تا اون روز انقدر منو حرص ندی
عرفان : ا/ت بستنی دارین?? این چه سوالی بود ..معلوکه که دارین ..مگه میتونی تو بدون بستنی زندگی کنی :)
+(خندید) عاام.. اره تو کشوی پایین فریزره ..
عرفان : اها دیدم…
+یاااا… خب منم میخوام
عرفان : خب بیا یه گاز از مال من بخور… .
+ایششش مال خودت بابا…
×عشقم ..بیا تو اینو بخور من یکی دیگه واسه خودم باز میکنم
+نمیخواد با هم بخوریمش :):):)
×(خندیدم )باز شیطون شدی????
+اووووم… خب اره ..
بلند تر خندیدم
عرفان : ا/ت تو که…
بیتا : اوهوم ا/ت هیچ وقت حاضر نمیشد حتی از لیوان ابی که کسی قبل از خودش از اون اب خورده بخوره
+هنوزم همینطورم.… ولی کوک فرق داره…
×خیلی مشتاقم تنها بشیم
+از اینکه کسی نمیفهمه چی میگی سواستفاده نکن…
هر دو خندیدیم

#loveme°•
دیدگاه ها (۰)

Part86((اونجو ))با لیسو کل روز رو دنبال اون یارو گشته بودیم ...

Part87بالاخره شب شد و بعد از شام عرفان و بیتا از خونه رفتن و...

Part85با خوردن زنگ در از جام بلند شدم تا در رو باز کنم که گف...

Part84((ا/ت))مامان ا/ت : ا/ت یکم بخور دیگه… +نمیتونم مامان ....

love Between the Tides³⁴شب برگشتم خونه ا/ت: تهیونگ تهیونگ: ت...

love Between the Tides²⁰چند روز بعدا/ت با خودم فکر میکردم که...

love Between the Tides³⁰چند دقیقه بعد تهیونگ به سرعت رفتم سم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط