پارت

#پارت_50



بعد اینکه نوشیدنی رو خوردیم ، لیا دست ایتکو گرفتو نمدونم کجا بردش ...


ول حالم یطوری بود ... یه جور خیلی مزخرف



- ارش


+ هان چیه



- حالم خوب نی


+ بشین بابا یا ، حالا برید خونه ببین ایتک چی کارت میکنه انقد با این دختره لاس زدی



- چی زر زر میکنی کی با گی لاس زد اخه




+ کور بودی ندیدی چطوری بوست کرد



- بابا مگه من بوسش کردم



+ ول کن بحث با تو جایی نمیبره ...



ارش ازم دور شد ، حالم خیلی بد بود ، یهو لیا با دو اومد سمتم ...




+ آرشاممم ارشاممم ایتک یهو حالش بد شد بیا دنبالم



- چیی کجا



+، توی اتاق اون سمته



- چرا اینطوری شد



+، نمیدونم بخدا ( گریه )



- باشه گریه نکن الا میریم



دل توی دلم نبود ، یعن چش شده بود ، نباید تنهاش میزاشتم منه احمق ، اگ چیزیش میشد خودمو هیچ وقت نمیبخشیدم ، از استرس داشتم میمردم ....



+ بیا اینجاست



- کجاس ، کوش ؟؟؟
دیدگاه ها (۱۳)

#پارت_51رفتیم توی یه اتاق بعد من اومد توی اتاقو درو بست ، حا...

#پارت_52با قیافه بهت زده نگاهمون کرد ... × چیه ؟ ارشام منو م...

#پارت_49+ یعنی چی - بس کن میگم ارش × حالا از من گفتن بود بعد...

#پارت_48یکم که گذشت ، آرش و لیا اومدن سمتمون ...× بیا ابجی ج...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۳۲

فرار من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط