پارت

#پارت_51


رفتیم توی یه اتاق بعد من اومد توی اتاقو درو بست ، حالم بدتر شده بود ...


- ایتک کو پس


+ چرا انقد نگران اون دختره ایی



- چون عشقمه حالا بگو کجاس



+ نترس چیزیش نشده عشقم



اومد نزدیکمو دستشو رو ت .نم کشید ، حالم هی بدتر و بدتر میشد ...


+ الا باید خیلیییی خوب تحریک شده باشی مگه نه ؟؟؟



- چه زری میزنی ..


+ نوشیدنیتو میگم


- عوضی


نتونستم جلوی خودمو بگیرمو ، ل .باشو به بازی گرفتم ...


اونم انگار منتظر همین بود ، روی تخت هولم دادو خودشم اومد ...


- بسه برو کنار



+ حتی فکرشم نکن ، تو منو میخوای ، زود باش من در اختیار توام



جامو باهاش عوض کردمو اینبار من روی اون خیمه زده بودم ...

لباساشو در اوردمو ، لباسای خودمم در اوردم ...

سرمو توی گودی گر. دنش فرو بردمو ...
یه لحظه به خودم اومدو رفتم سمت درو بازش کردم .. ول از پشت بغلم کرد ...



دوباره لبا..شو به بازی گرفتم ..
در کامل بازشو ایتک توی چارچوب در قرار گرفت ، پشت سرشم ارش بود ....
دیدگاه ها (۲)

#پارت_52با قیافه بهت زده نگاهمون کرد ... × چیه ؟ ارشام منو م...

#پارت_54بعدم رفتم سمت لیا.... هلش دادمو صدامو بردم بالا ... ...

#پارت_50بعد اینکه نوشیدنی رو خوردیم ، لیا دست ایتکو گرفتو نم...

#پارت_49+ یعنی چی - بس کن میگم ارش × حالا از من گفتن بود بعد...

رمان سوکوکو _ پارت 12

دوپارتی اس\مات تهیونگپارت۲(اخر)ویو ا.ت... بردم تو اتاق دونفر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط