سه ارباب خشن پارت دهم
تهیونگ: ولی بازم باید بهم میگفتی
ا/ت: بچه ها دیگه بس کنین سرم خیلی درد میکنه
تهیونگ: باشه عزیزم برو یه دوشی بگیر نهار حاضره
ا/ت: باشه
رفتم یه دوش ۵ مینی گرفتم و اومدم بیرون
وقتی به ماجرای دیشب فکر میکرده قلبم تند تند میزد ولی من چرا این کار رو کردم منکه ظرفیت الکلم بالا بود داشتم فکر میکردم که خدمت که در اتاقم رو زد
خدمت کار: خانم ناهار آمادس بفرمایین پایین
ا/ت: باشه اومدم
رفتم و سر میز نشستم تهیونگ هم اومد پیشم نشست کوکی هم روبه روم
بعد دیدم که یکی از گوشواره هام نیست فکر کردم افتاده ولی رو لباس زیر کوکی بود ای وای به کوکی علامت دادم که کندش خدارو شکر تهیونگ ندید و لی جیمین دیدش
ا/ت: من دیگه برم آجوما دستت درد نکنه خیلی خوشمزه بود
آجوما: نوش جونت دخترم
تهیونگ: ا/ت تو که چیزی نخوردی
ا/ت: نه دیگه سیر شدن
جیمین: منم غذام رو تموم کردم مرسی آجوما
ا/ت: من رفتم و جیمین اومد دنبالم
جیمین: ا/ت صبر کن کارت دارم
ا/ت: ها چیه؟!
جیمین: تو دیشب با کوکی بودی درسته؟!
ا/ت: چی داری میگه با کوکی بودم یعنی چی
جیمین: خودتو به اون راه نزن دیدم چطور به کوکی علامت دادی که گوشواره رو ورداشت
ا/ت: خب که چی مثلا میخای چیکار کنی
جیمین: امشب بیا اتاقم کارت دارم
ا/ت: ولی...ولی من....
نزاشت که حرفم رو تموم کنم و رفتن
ا/ت: امشب نه ته اینجا بود و نه کوک خیلی استرس داشتم که نکنه همه چی رو لو بده
نمیدونستم که برم یا نرم
تصمیم گرفتم برم در اتاقش رو زدم و رفتم داخل که....
ا/ت: بچه ها دیگه بس کنین سرم خیلی درد میکنه
تهیونگ: باشه عزیزم برو یه دوشی بگیر نهار حاضره
ا/ت: باشه
رفتم یه دوش ۵ مینی گرفتم و اومدم بیرون
وقتی به ماجرای دیشب فکر میکرده قلبم تند تند میزد ولی من چرا این کار رو کردم منکه ظرفیت الکلم بالا بود داشتم فکر میکردم که خدمت که در اتاقم رو زد
خدمت کار: خانم ناهار آمادس بفرمایین پایین
ا/ت: باشه اومدم
رفتم و سر میز نشستم تهیونگ هم اومد پیشم نشست کوکی هم روبه روم
بعد دیدم که یکی از گوشواره هام نیست فکر کردم افتاده ولی رو لباس زیر کوکی بود ای وای به کوکی علامت دادم که کندش خدارو شکر تهیونگ ندید و لی جیمین دیدش
ا/ت: من دیگه برم آجوما دستت درد نکنه خیلی خوشمزه بود
آجوما: نوش جونت دخترم
تهیونگ: ا/ت تو که چیزی نخوردی
ا/ت: نه دیگه سیر شدن
جیمین: منم غذام رو تموم کردم مرسی آجوما
ا/ت: من رفتم و جیمین اومد دنبالم
جیمین: ا/ت صبر کن کارت دارم
ا/ت: ها چیه؟!
جیمین: تو دیشب با کوکی بودی درسته؟!
ا/ت: چی داری میگه با کوکی بودم یعنی چی
جیمین: خودتو به اون راه نزن دیدم چطور به کوکی علامت دادی که گوشواره رو ورداشت
ا/ت: خب که چی مثلا میخای چیکار کنی
جیمین: امشب بیا اتاقم کارت دارم
ا/ت: ولی...ولی من....
نزاشت که حرفم رو تموم کنم و رفتن
ا/ت: امشب نه ته اینجا بود و نه کوک خیلی استرس داشتم که نکنه همه چی رو لو بده
نمیدونستم که برم یا نرم
تصمیم گرفتم برم در اتاقش رو زدم و رفتم داخل که....
۳۷.۶k
۱۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.